چند نکته مهم درباره تحلیل رفتار متقابل


یکی از شاخه های علم روانشناسی مدرن، تحلیل رفتار متقابل است. دکتر اریک برن پایه گذار این شاخه از روانشناسی بوده است. به صورت کلی این شیوه به چگونگی ارتباط و تعامل با افراد مختلف می پردازد. از نگاه این دانشمند تحلیل رفتار، یک نوع روان درمانی است که باعث تغییرات شخصیتی می شود.

اریک برن با الهام گرفتن از نظریه های فروید که در مورد شخصیت بیان کرده بود، توانست تحقیقات خود در مورد تعامل انسان ها با یکدیگر را، تکمیل نماید.

در این شیوه دلایل پشت پرده مشکلات، در هنگام تعامل با دیگر افراد بررسی شده است. نتیجه نهایی این بررسی به این صورت بیان شده که همه می توانند تغییرات مثبت و رشد شخصیتی داشته باشند.

با استفاده از این روش افراد قادر هستند تا خود درونی، افکار و احساساتشان را به بهترین نحو شناسایی کنند. با شناخت موارد گفته شده، فرد قدرت خواهد داشت که به ارتقای شخصیت، رفتار های سازنده و سالم بپردازد.

از آنجایی که این تکنیک بسیار سهل و آسان است، کاربرد های زیادی نیز پیدا کرده است. در زمینه های شغلی، زندگی شخصی و… می توان از این مسئله بهره مند شد.

در این قسمت به بیان نظریه اساسی در مورد تحلیل رفتار متقابل خواهیم پرداخت. به بیان کلی این شاخه از روانشناسی بر چند نظریه کلیدی اتکا دارد و این شیوه را از سایر آنها متمایز می کند.

بر اساس نظریه اریک، افراد در موقعیت های مختلف می توانند سه حالت از خود نشان بدهند. این سه بعد عبارتند از کودک، بالغ، والد. در ادامه به صورت مفصل به این سه مورد خواهیم پرداخت بنابراین در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

یکی دیگر از حالات درونی که ممکن است از دوران کودکی با هر فرد همراه باشد، بعد والد است. در واقع این حالت تاثیر رفتار های والدین بر روی کودک است که در بزرگسالی بروز می کند. به بیان ساده تر هر آن چیز که کودک از والدین خود در حافظه دارد باعث ایجاد حالت والد می شود.

البته ممکن است در بزرگسالی فرد با مواجهه با افراد دیگر، بعد والد خود را تغییر دهد. زمانی که فردی، در جایگاه پدر یا مادر قرار بگیرد این حالت های درونی که تحت تاثیر والدین در کودکی و افراد دیگر در بزرگسالی بوده است را از خود بروز دهد.

افرادی که بعد والد در آنان پر رنگ تر است، گاها عادت های بدی همچون دستور دادن و امر نهی کردن دارند. به بیان ساده تر این افراد سعی در کنترل سایرین دارند و تلاش می کنند تا با طراحی قوانین مختلف، دیگران را محدود کنند.

البته نمی توان دید منفی به این حالت داشت چراکه بروز این بُعد باعث می شود تا فرد نسبت به دیگران بسیار مهربان و پشتیبان باشد. اینگونه افراد برای ارزش و سنت های گذشتگان به شدت اهمیت قائل اند.

کسانی که بعد والد در آنان نمایان تر است قادر خواهند بود تا کودک سرکش درون خود را سرکوب کنند. در این صورت است که وجود والد درون به مزیت تبدیل می شود.

دو نوع والد درون وجود دارد:

والد مهربان: در این حالت والد درون، به حمایت از دیگران می پردازد. یعنی محبتی عمقی و واقعی به دیگر افراد دارد و از آنها حفاظت می کند. اینگونه اشخاص علاوه بر اینکه بسیار مقتدراند، به کسانی که می شناسند توجه می کنند و هر چه در توان دارند صرف کار کردن و پشتیبانی از عزیزانشان می نمایند.

والد بد اخلاق و نفرت انگیز: حالت درونی والد بد اخلاق به گونه ای است که در دیگران نگرانی، ترس و تنفر ایجاد می کند. او با القای این مسئله به آنها که به اندازه کافی خوب نیستند و باید برای بهتر شدن بسیار تلاش کنند خود را در جایگاهی قرار می دهند که در تحلیل رفتار متقابل از آنان با عنوان افرادی نفرت انگیز یاد می شود.

در موقعیت های مختلف دوست دارند تا به دیگران دستور بدهند و آنها را تحت سیطره و کنترل خود درآورند. بنا به دلایل گفته شده هیچ کس تمایلی به ارتباط برقرار کردن با آنان را ندارد.

در این قسمت، اریک برن معتقد است که کسانی که در بعد بالغ قرار دارند، تمامی اطلاعات را برای تصمیم گیری و استدلال درست پردازش می کنند. باید گفت این حالت شخصیتی به مرور زمان رشد خواهد کرد و از آنجایی که پایه های عقلی دارد، معیار بسیار دقیقی برای سنجش واقعیت ها است.

به بیان ساده بعد بالغ باعث می شود تا فرد احساسی تصمیم نگیرد و واقعیت ها را مد نظر قرار دهد. این بخش نه تنها بر محیط اطراف بلکه بر کودک و والد درون نیز تاثیر می گذارد و باعث ارزیابی عاقلانه خواهد شد.

در حساس ترین لحظات زندگی مانند تفکر و تصمیم گیری در مورد مسائل مهم زندگی، تصمیمات شغلی، پیش بینی آینده، شراکت در امور مختلف و… بالغ درون تاثیر گذار است و می تواند پایه ریزی های دقیقی برای زندگی خویش داشته باشد.

اریک برن بعد از بیان این سه بعد گفت که اگر تمامی این حالات درونی در کنار یکدیگر بروز کنند می توانند کارساز و مفید باشند. به عبارت ساده تر هیچ یک از اینها بر دیگری برتری ندارد و فقط در صورتی خوب اند که در کنار هم بروز کنند.

شخصیت سازگار بر این اساس شکل می گیرد که هر یک از این بعد ها در صورت لزوم پر رنگ شود و فرد با توجه به نیازی که دارد از یک حالت درونی به حالت درونی دیگری جا به جا شود. در نتیجه یک شخصیت استوار از لحاظ فکری شکل می گیرد و فرد با کنترل خود درونی اش، بر روی یک بُعد سختگیرانه تاکید نمی کند.

البته باید در نظر داشت در موقعیت های مختلف همه این بعد ها نمی توانند تاثیر گذار باشند و هر کدام به نوبه خود بروز می کنند. از این جهت در علم تحلیل رفتار متقابل به این حالت، حالت مجری اطلاق شده است.