می خوﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺟﻬﻨﻢ! /طنز




ﺧﺎنوم ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﯼ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽﮐﺮﺩ: 


ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ پیرمرد مسنی ﮐﻪ به علت کرونا ﻣﺪﺗﯽ ﺑﯿﻬﻮﺵ مونده بود، وایساده بودم ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ اومد ﻭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ!


ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻣﺮﺩّﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﻦ مُردم؟! 


ﺭﮒ ﺷﯿﻄﻨﺘﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺬﺍﺭ یه کم ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻡ. ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ: 


ﺁﺭﻩ تو مُردی!


ﺑﺎز ﺑﺎ ﻫﻤﻮن ﺻﺪﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ: اینجا بهشته؟ 


ﺩﯾﺪﻡ ﺷﯿﻄﻨﺘﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ گفتم :بله!


بعد از چند لحظه گفت: یعنی شما حوری هستین؟ 


با لحن ﺑﺪﺟﻨﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻪ، ﻣﻦ ﺣﻮﺭﯼ هستم!


یه کم ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: 


مرده شور قیافه تو ببره! بهشتی که حوری اش تو باشی من نمی خوام! من می خوﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺟﻬﻨﻢ!