سوپر منی که خیلی زود بتمن شد


به تازگی سریالی تحت عنوان «خونسرد» به شبکه های خانگی پا گذاشته این سریال زیبا با حال هوای جنایی پلیسی و بهتر بگویم با حال و هوای یک فیلم ابرقهرمانی پا به میدان گذاشته کیفیت فیلمنامه را میتوان با سریال های هالوودی همچون «بی باک» و «گاتهام» یا حتی «شوالیه ماه» مقایسه کرد اما نکته قابل توجه این سریال شباهت عملکرد رسانه ای آن با کمیک های اولیه سوپرمن و بتمن بود نمیدانم که چقدر در خصوص تاریخچه کمیک استریپ در آمریکا آگاهی دارید اما میتوانیم با مثال این سریال تقریبا حال هوای آن روز ها را برایتان بازگو کنم .

در واقع سوپرمن بر آمده از آمریکای دهه 30 میلادی هست یعنی زمانی که فساد بی عدالتی کاملا مشهود بود و مردم نا توان برای تغییر بودند در این موقعیت شرکت انتشاراتی «DC» که سابقه چاپ کمیک های کارآگاهی را داشت و همچنین یک انتشارات پر مخاطب بود تصمیم به ساخت ابرقهرمانی نمود که با فساد مبارزه میکند یک ابرقهرمان که فساد و بی عدالتی را شناسایی و با خشن ترین حالت ممکن با این فساد مقابله و مبارزه میکند .

موفقیت سوپرمن این انتشارات را ترغیب کرد تا یک قدم پایش را جلو بگذارند یعنی سوپرمنی بسازند که قدرت فرا بشری ندارد ولی با این بی عدالتی و فساد مبارزه میکند و آن ابرقهرمان بتمن بود که بجز سرمایه ای که در اختیار داشت و میزان مهارتی که در فنون رزمی کسب کرده بود قدرت دیگری نداشت .

در سریال خونسرد ما دقیقا رفتار های مشابه سوپرمن را در شخصیت اصلی فیلم میبینیم ولی در قالب یک بتمن که به هیچ وجه مثل بتمن نقاب نمی زند در زندگی عادی اش نیز با بی عدالتی و فساد مبارزه میکند حتی بدون نقاب ؛ اگر از فضای فیلمنامه بخواهیم دور شویم و به اصول فنی و پردازش نقش ها بپردازیم شاهد شخصیت پردازی عالی برای دو شخصیت اصلی و مکمل فیلم یعنی «امیر آقایی» یا همان نقش کسری و «شهرام حقیقت دوست» یا همان سرگرد طلوعی را میبینیم؛ شخصیت کسری یک پزشک قانونی است یعنی کسی که قرار است پرده از جنایت خیلی از قاتلان بردارد اما وقتی حس میکند که سیستم اداری و بروکراسی جوابگوی عدالت نیست همزمان از چاقوی جراحی اش برای قتل و بهتر است بگوییم قصاص جنایتکارانی که هیبتی پوشالی برای خود با ترس مردم از خودشان ساختند استفاده میکند، او در پایان هر قتل عکسی از لبخند هر جنایتکار نگه میدارد البته این کار کسری یک واکنش عصبی و درواقع روانشناختی گنجانده شده در فیلمنامه است که بیننده را به یاد واکنش های روانی تمام قاتلان کلیشه ای زنجیره ای می اندازد و اگر بخواهیم از سریال ایرادی بگیریم فقط همین کلیشه است ؛ در مقابل ما شخصیت سرگرد طلوعی را داریم که بخاطر محدودیت های اداری و نظامی اش از خیلی از اقداماتش مجبور است عقب نشینی کند اما با تمامی محدودیت ها و توبیخ هایش تلاش بر خشکاندن ریشه فساد دارد .

میتوان به کارگردان این کار یعنی جناب «امیرحسین ترابی» و همینطور گروه محترم نویسندگان این فیلم بابت ساخت صحیح فیلمنامه ای پر مضمون و چند لایه تبریک گفت ، تماشای این سریال را به بزرگسالان توصیه میکنم.