اگر کودک در خانواده داشته باشید و برای او کتاب جالبی بخوانید؛ متوجه خواهید شد که چندین بار از شما درخواست
میکند که همان کتاب را برایش بخوانید. شاید بعضی وقتها تکرار درخواست خواندن کتاب آنقدر زیاد شود که شما را
متعجب کند، این حالت در مورد دیدن فیلمهای موردعلاقهی کودکان نیز صدق میکند.
چرا چنین اتفاقی میافتد؟ وقتیکه بیشتر دقیق میشویم، میبینیم هر بار که داستان را برای کودک میخوانیم او به یک
بُعد از داستان، دقت ویژهای میکند؛ بهعنوانمثال، دفعهی اول پیگیر ماجرای داستان است تا ببیند که اتفاقهای داستان
چگونه شروع شده و چگونه تمام میشوند و چه سرانجامی برای شخصیتهای داستان پیش میآید ولی در دفعههای بعد
به چیزهای دیگری دقت میکند؛ مثلاً در دفعهی دوم احتمال دارد که عکسهای کتاب برایش جذابتر باشند و در دفعهی
سوم نوع روابطی که در داستان است توجه کودک را بیشتر جلب کند؛ مثلاً این شخص، خواهر آن شخص دیگر است و
همین حالت است که داستان را برای کودک جذاب میکند البته خیلی از اتفاقات برای کودکان، بکر و ناشناخته است و آنها
در کتابی که برایشان خوانده میشود سعی میکنند که این ارتباطات را کشف کنند، ارتباطاتی که به نظر ما بزرگسالان،
خیلی عادی هستند.
(چرا باید مثل کودکان کتاب بخوانیم!)
حالا میخواهیم همین روش را در نوشتن کتاب خودمان به کار ببریم. بیایید در نوشتن کتاب، ما هم کودک بشویم،
منظورم از این سخن این است که یکی از بهترین روشها برای اینکه کتاب خیلی خوب و پرفروشی تهیه کنید این است که
یکی از کتابهایی که به نظرتان در رشتهی کاری شما جزو کتابهای شاخص است و منظورتان این است که درنهایت،
کتابی به آن سبک و سیاق بنویسید را انتخاب کنید و چندین بار آن را بخوانید؛ آنقدر بخوانید که زوایای پنهان آن کتاب
برای شما روشن شود؛ بهعنوانمثال، اگر میخواهید داستان بنویسید؛ یک کتاب داستانی خیلی شاخص در رشتهی خودتان
انتخاب کرده و آن را چندین بار خوانده و سپس سؤالهای در پی آمده را از خود بپرسید:
در داستان چه اتفاقی میافتد؟
روابط و شخصیتها چه حالتی دارند؟
نویسنده داستان را چطور شروع کرده است؟
نویسنده، داستان را چطور تمام کرده است؟
آیا «فلاشبک یا بازگشت به گذشته «هایی وجود دارد؟
این فلاشبکها در کجای داستان مورداستفاده قرار گرفتهاند؟
(چرا باید مثل کودکان کتاب بخوانیم!)
اگر میخواهید کتابی کاربردی بنویسید باز با همین روش، کتاب کاربردیِ مدنظر و موردپسندتان را چندین بار بخوانید و
متوجه شوید که نویسنده چه روشها و شگردهایی به کار برده که کتابش مورد استقبال قرار گرفته است.
جمعبندی من این است که بهترین روش برای نوشتن یک کتاب خوب، خواندن متعدد و چندینبارهی کتابی است که قبلهی
کار ما است. شما هم حتماً این کار را انجام دهید.