کوتاه نوشت های یکی از علاقمندان کسب و کارهای نوپا - قسمت سوم
نوشتار: 35
ایده ای تو فروش دارم؟ ایده هایی تو طرح های تخفیفی دارم؟ موندم باید بین این چند تا ایده کدومو انتخاب کنم؟ جامعه کاربرام رو به چند دسته تقسیم کنم، هر کدوم از ایده ها رو برای این دسته ها پیاده کنم، بعدش، نتایج رو بررسی کنم! (A/B Test)
نوشتار: 36
در تیم، بهتره قابل پیش بینی باشم. اینجوری بیشتر قابل اعتماد خواهم بود برای هم تیمی هام. وقتی اعتماد بیشتر باشه، پایداری بیشتری برای تیم ایجاد میشه.
نوشتار: 37
در یک استارتاپ، بخصوص در شروع، خصلت های انسانی و اخلاقی افراد مهمتر از تخصص و مهارتشونه به نظرم. تخصص و مهارت رو در حین کار میشه یاد گرفت اگر علاقه و اخلاق خوب و انگیزه کافی باشه.
نوشتار: 38
تا میتونم باید ارتباطاتم رو با افراد فعال در زمینه های مرتبط کاری خودم، افزایش و بهبود بدم. شک ندارم یک روزی این ارتباطات بدردم میخوره! دیدم که میگم!!
نوشتار: 39
ببخشید که اینو میگم! ولی سعی کنید برای رشد بزینستون، با تهران ارتباط از نوع جدی برقرار کنید.
پی نوشت: خطاب به تیم های شهرستانی.
امیدوارم یک روزی خودم حرفمو پس بگیرم.
نوشتار: 40
به انتقادات، بیشتر از تعریف و تمجید در مورد بزینس و ایدمون بها میدم. قطعا ارزش بیشتری میتونه داشته باشه. کلا وقتی ادم مطلعی، طرح و ایدم رو میکوبه و انتقاد میکنه، احساس حضور در بطن حقیقت بهم دست میده! یک تلخیه شیرینی همراه خودش داره.
نوشتار: 41
وقتی یه طرح جامع و پر از امکانات و فیچر و وسعت برام توضیح داده میشه، ناخودآگاه نمیتونم به طرح و ایده توجه کنم! کلا به کلمه جامع آلرژی دارم!
نوشتار: 42
در هر لحظه باید مطمان بشم که در توهمات ذهنی خودم بسر نمیبرم! بهترین راهش اینه همیشه با بیرون در تماس باشم. صحبت با بخصوص آدمای مطلع، تاحد زیادی ناخالصی و فضولات فکریم رو (که معمولا یکی از مهمترین دلایل تو خاکی زدنم هست) نابود میکنه.
نوشتار: 43
وقتی در مورد بزینسم با فردی صحبت میکنم که خودش تجربه استارتاپ حتی ترجیحا موفقی داره، هم به صورت ناخودآگاه روی قدرت پذیرشم تاثیر میذاره و هم بینی بین الله هر کلمه ای که میگه، تحولات تعیین کننده ای در پی اون مذاکره داره. اصولا کسایی که خودشون درگیرن، یه چیزایی رو میبینن که اونایی که بیرون هستن، با همه دانش و سرفصل ها و دانش و مقالات موجود، نمیبینن!
نوشتار: 44
ادامه دیشب!
البته قطعا دانش و علم دوستانی که فاقد تجربه استارتاپ هستن هم خیلی مفیده، ولی باید قبول کنیم نقاط عطف هر استارتاپ اتفاقا مستقل از این سرفصل ها و کلیات موجود در مقالات و بستر اینترنت هست! و اتفاقا تحولات اصلی و جهش های مهم هر استارتاپی روی همین نقاط عطف که از بیرون دیده نمیشن، مستقر شده!
نوشتار: 45
روزی صدبار از خودم می پرسم چیکار کنیم که اون جهش رویایی، رو بزینسمون زده بشه. مطمانم یه چیز خیلی ساده ایه که همین دور و اطرافه! فقط باید پیداش کنم!
نوشتار: 46
تمرکز خیلی شیرینه! وقتی فقط یه کار رو انجام میدم و همه، منو با اون کار میشناسن!
نوشتار: 47
بارش ایده و فکر خیلی زیاده. وقتی وسط کار هستم از چپ و راست ایده های مختلف هست که میباره! درصد بالایی ازونا رو باید رد کنم.
نوشتار: 48
وقتی خیلی تو عمق کار رفته باشم، امکان فیلتر کردن ایده های بارشی خیلی راحت تر میشه. انگار که ذهنم یک چارچوب گرفته و موارد خیلی پرت رو سریع شناسایی میکنه. پس یکی از عوامل نجاتم از آماج ایده های ریز و درشت و افزایش تمرکز، درگیری زیاد و همیشگی من با کارم هست.
نوشتار: 49
چیزای خوب و مهم و اساسی و زیبا و علمی و مبتنی بر دانش روز و حیاتی و کارای مهم و ایده های بکر و خلاقیت های ناب و ازین دست خیلی زیادن.
ولی قرار نیست من همشو یادبگیرم و خودمو درگیر همشون بکنم. باید بدونم به هر حال نادانسته های من بیشتر از دانسته هام خواهد بود. پس هیچ اشکالی نداره که خیلی وقتا خیلی چیزای خوب رو هم رد کنم.
نوشتار: 50
کاربرا یه چیزی براشون خیلی مهمه. اینکه احساس کنن یک نفری پشت سیستم هست که حواسش به کاربر باشه و پیگیر درخواست و نظرش باشه. پس خیلی اساسی روی این پارامتر باید فوکوس کنم.
نوشتار: 51
داشتم فکر میکردم اگر دنبال یک پنل پیامک باشم و دوتامجموعه دم دستم باشه کدومشو انتخاب میکردم؟! 🤔
یکیش فقط پنل پیامک داره و یکیش علاوه بر پنل پیامک، هاستینگ، فروش دامنه، خدمات تلفن ویپ، مشاوره کسب و کار، طراحی سایت، گرافیک، بیلبردهای تبلیغاتی، فروش نرم افزار، قطعات و سخت افزارهای رایانه ای و ... .
من قطعا اولی رو انتخاب میکردم. حتی اگر مطمان باشم که دومی هم به اندازه اولی در بخش پنل پیامکیش خیلی قوی کار میکنه ولی ناخودآگاه اعتمادم به اولی بیشتره!
"کسی که تمرکز داره یا حداقل نشون میده که تمرکز داره، بیشتر قابل اعتماده به نظرم!"
نوشتار: 52
یکی از مهمترین عوامل شکست استارتاپ ها، کمبود نقدینگی هست.
در شروع کار، شاید درآمد دست ما نباشه، ولی مدیریت هزینه که تا حدود زیادی دست ما هست.
هیچ وقت یک استارتاپ رو با دفتر شیک و سیستم های حرفه ای و لوازم اداری لوکس و شبیه این قضاوت نمیکنن.
به نظرم اقتصادی عمل کردن در هزینه های مصرفی و سرمایه ای خیلی موثره. تا جایی که میتونیم باید نقدینگی رو به سمت مارکت و جذب مشتری سرازیر کنیم. این به نظرم یکی از رموز موفقیته.
نوشتار: 53
اگر دایم هزینه ها رو بررسی نکنیم، یک وقتی متوجه خوردن کفگیر استارتاپمون به ته دیگ حساب بانکی میشیم، که کار از کار گذشته.
نوشتار: 54
به نظرم میزان هزینه کرد، اصلا نباید ربطی به موجودی حساب بانکی داشته باشه، ازین نظر که هر چقدرهم موجودی بالابود باید حساسیت روی هزینه کرد رو همچنان داشت و همچنان برای هزارتومان هزینه کرد روی موارد مصرفی و سرمایه ای باید دقت کرد.
هر هزینه ای غیر از هزینه ای که مستقیم و غیرمستقیم روی مارکت و جذب مشتری موثر باشه، هزینه از دست رفته هست.
نوشتار: 55
هر چیزی میخوام تهیه کنم، اول از خودم میپرسم، چقدر روی جذب مشتری میتونه موثر باشه! اونوقت میبینم که چه تاثیر شگرفی در کاهش هزینه ها داره.
مثلا اگه یک پلتفرم ارایه خدمات انلاین هستم، و یک دست لیوان میخوام بخرم برای دفترم، ازخودم بپرسم این لیوان چقدر موثره در جذب مشتری جدید؟!
نوشتار: 56
یک جوری هزینه کنم، که اگه زمین خوردم، بتونم بلند شم. نه اینکه مجبور بشم استارتاپ فرار از طلبکاران رو لانچ کنم!