انقلاب اسلامی بازگشت به اسلام ناب محمدی(۴)


حضرت امام خمینی(ره) رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در بیستم جمادی الثانی سال 1320 هـ. ق مطابق با اول مهرماه 1281 هـ .ش و مصادف با سالروز میلاد بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا(س) در شهرستان خمین در یک خانواده روحانی پا به عرصه حیات نهادند. اولین اتفاق مصیبت ­بار زندگی ایشان شهادت پدر بزرگوارشان، آیت الله سید مصطفی موسوی بود که چند ماه پس از تولد فرزندش در راه خمین ـ اراک به دست عمال مزدور استعمار اتفاق افتاد. آن حضرت تحت سرپرستی مادر، عمّه و برادر بزرگشان آیت الله سید مرتضی پسندیده دوران کودکی خود را به پایان رساندند.

امام(ره) از اوان کودکی تحصیلات خود را آغاز کرده و تا پانزده سالگی به خواندن و نوشتن و تعلیم خط و علوم مقدماتی پرداختند و تا سال 1299 هـ . ش صرف و نحو و منطق و... را در محضر برادر بزرگوارش تلمّذ نمودند. در سال 1300 هـ . ش جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیّه اراک هجرت کرده و یکسال بعد همراه استاد خود ـ حضرت آیةالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ـ رهسپار قم شدند.

معظم ­له پس از بیست سال تحصیل و کسب فیض از محضر استادان بزرگواری چون آیة الله شیخ محمد علی شاه آبادی و حکیم علی اکبر یزدی و... در سال 1316 هـ . ش در زمره یکی از برجسته ترین علمای حوزه علمیه قم قرار گرفتند. ایشان علاوه بر مقام ممتاز فقاهت در علوم هیأت، فلسفه، حکمت و عرفان دارای مهارت تخصصی کامل گردیدند به طوری که در سن 27 سالگی بزرگترین اثر عرفانی خود به نام « مصباح الهدایه » را به رشته تحریر در آوردند.

آوازه‌ی شهرت امام به عنوان استاد مسلّم حوزه، باعث شد که حلقه درس ایشان با حضور طّلاب بی­ شماری از حوزه، جلوه خاصی داشته باشد. رونق درس اخلاق آن حضرت و دروس و تعلیمات وی که روحیه فداکاری، شجاعت، تقوی و تعهّد را در کالبد حوزه می دمید منجر به تعطیلی درس ایشان از طرف رضا شاه گردید ولی این جلسات پس از سقوط وی، دوباره از سر گرفته شد.

امام خمینی (ره) از ابتدای ورود به حوزه اراک و قم ـ حتی قبل از آن ـ حوادث و اتفاقات کشور را زیر نظر داشتند. ایشان کودتای سیاه وکشتارهای بی رحمانه رضاپهلوی را در مدت سلطنتش و به شهادت رساندن هزاران مبارز و اعمال ضد انسانی و اسلامی وی دنبال می کردند تا اینکه بعد از رحلت آیه الله العظمی بروجردی، پرچم مبارزه را در مقابل بی عدالتی ­ها و طرح­ های ضد اسلامی محمد رضا پهلوی برافراشتند.

در تاریخ16/7/1341 لایحه انجمن­های ایالتی و ولایتی در هیأت دولت به تصویب رسید، در این لایحه شرط مسلمان بودن انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و نیز سوگند به قرآن در مراسم تحلیف نمایندگان به صراحت حذف شده بود.

پس از انتشار لایحه در روزنامه­ ها، حضرت امام(ره) طی تلگرافی به شاه، ضمن اعلام مخالفت با این اقدام ضد دینی و ملی، لغو فوری آن را خواستار شدند ولی شاه قضیه را جدی تلقی نکرد و در جوابیه­ ای که به تلگراف امام(ره) فرستاد بی ادبانه از معظم ­له خواست که به هدایت عوام مشغول باشند و در سیاست دخالت نکنند.

پس از جواب شاه، حضرت امام(ره) تلگرافی به اسداله علم ـ نخست وزیر ـ مخابره کرده، ضمن اخطار به دولت خواستار لغو فوری لایحه شدند که از وی هم پاسخی شبیه پاسخ شاه را شنیدند. حضرت امام(ره) وقتی از اصلاح شاه و نخست وزیر مأیوس شدند طی نامه ­ها و اعلامیه ­ها و سخنرانی­ های افشاگرانه، به آگاه ساختن علمای شهرها پرداخته و ملّت مسلمان را به مبارزه با رژیم فرا­خواندند. موج تظاهرات در شهرها به سیلاب اعتراض تبدیل گردید و طومارهایی تهیه و به دربار ارسال شد. البته مضامین و محتوای این طومارها خواهش و التماس نبود بلکه اعلام انزجار از عمل ننگین دولت و آمادگی مردم برای جان فشانی در راه حفظ اسلام عزیز و حمایت از روحانیت معظم اسلام بود که حضرت امام(ره) پرچمدار آن بودند.

شاه طی تلگرافی به چند تن از علمای بزرگ ـ غیر از امام(ره) ـ اعلام کرد که نظر علما را در مورد سوگند به قرآن می ­پذیرد ولی شرایط دیگر منوط به تصویب مجلس می ­باشد. حضرت امام(ره) این پاسخ را قانع کننده ندانسته و از علما خواستند تا لغو کامل لایحه به مبارزه ادامه دهند و سرانجام مبارزه مردم به رهبری امام(ره) دولت را مجبور کرد که لایحه فوق را در 10/9/1341 هـ . ش، لغو کند.

به دنبال شکست در ماجرای انجمن­ های ایالتی، غرب انجام اصلاحاتی در سیستم اجتماعی جامعه ایران را به شاه پیشنهاد کردد. وی در 6 /11/1341 هـ . ش­، اصول شش­گانه اصلاحات مطرح شده از طرف غربی ­ها را به رأی گذاشت. اصول شش­گانه عبارت بودند از: اصلاحات ارضی ـ ملی کردن جنگل­ ها ـ فروش سهام کارخانجات به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی ـ سهیم کردن کارگران در سود کارخانه­ ها ـ اصلاح قانون انتخابات و تشکیل سپاه دانش.

امام خمینی(ره) که همواره نقشه ­های دشمنان را پیش بینی کرده و روش­ های خنثی سازی آن را در دست داشت با روشنگری­ های خویش، علما و مردم را در جریان این امر نیز قرار دادند. علما یکی از روحانیون را برای مذاکره با شاه به دربار فرستادند ولی پس از مذاکره طولانی، شاه به علما چنین پاسخ داد: «اگر آسمان به زمین آید و زمین به آسمان رود من باید این برنامه را اجرا کنم، اگر نکنم از بین می ­روم...»

بعد از دریافت جواب شاه، مراجع تقلید اقدامات شاه را غیر قانونی خواندند. موج تظاهرات و اعتراضات سراسر کشور را فراگرفت، بازارها تعطیل و مردم به خیابان­ ها ریختند.

علی­رغم مخالفت علما و تحریم رأی­ گیری، دولت اعلام کرد: «طرح شاه با استقبال وسیع مردم مواجه گشته و مردم ایران با پنج میلیون و شش­صد هزار رأی موافق ـ حدود4/1 جمعیت ایران ـ اصلاحات پیشنهادی را پذیرفته است» و اعلام کردند: چون رفراندوم مذکور بدون هیچ مشکل و درگیری و خونریزی و در نهایت سلامت و صحت برگزار گردید آن را « انقلاب سفید» یا « انقلاب شاه ومردم»می خوانند.

نوروز 1342هـ . ش از طرف علما، عزای عمومی اعلام گردید و در دوم فروردین مردم به عزاداری پرداختند ولی این­ بار رژیم، تحمل خود را در مقابل مردم از دست داده، دیوانه وار، عزاداران را به خاک و خون کشید و قیام مردم را سرکوب کرد.

با فرارسیدن محرم الحرام بار دیگر امام(ره) روح تازه­ای در کالبد رنج دیده مردم و حوزه ­ها دمیدند و طی اعلامیه ­ای از خطیبان و مدّاحان خواستند بهر نحو ممکن در مجالس خود جنایات رژیم را افشا نمایند، خود ایشان هم به طور مرتب در مجالس قم شرکت می­ فرمودند. عاشورا فرا رسید و در مورد برگزاری مجلس سوگواری در مدرسه فیضیه برنامه ریزی گردید. تهدید­های رژیم صورت جدی ­تر به خود گرفته، نیروهای نظامی و امنیتی در جای جای شهر قم مستقر شدند؛ مجلس با شکوه و عظمت تمام در فیضیه تشکیل گردید و امام خمینی(ره) علی­رغم تهدیدهای رژیم، در بین احساسات پرشور مردم مسلمان و عزادار، سخنان مبسوط و تندی علیه حکومت فاسد شاه ایراد فرمودند.


دولت که از حضور امام(ره) در بین مردم سخت هراسان شده بود تصمیم گرفت که بین رهبریت قیام و مردم جدایی افکند. بنابر این نیمه شب 16 خرداد، نیروهای سازمان امنیت ایشان را دستگیر و روانه تهران کردند. خبر دستگیری امام(ره) موجی از خشم و اندوه در قم و دیگر شهرها ایجاد کرد. چند روزی نگذشته بود که مراجع و علمای طراز اول شهرها به عنوان اعتراض به تهران مهاجرت نمودند؛ مهاجرت علما، موج جدیدی در روند مبارزه با رژیم ایجاد کرد، شاه بر اثر فشار علما و برای جلوگیری از قیام مجدد مردم، قانع شد که یکی از مراجع با حضرت امام(ره) ملاقات کرده و سلامتی ایشان را به اطلاع مردم برساند.

در 18 خرداد 1343 هـ . ش، امام خمینی(ره) از زندان آزاد شدند. در 26 فروردین سال بعد طی سخنرانی مفصّلی پرده از روی جنایات بی­ شمار شاه برداشته و برخلاف تصور رژیم، پایداری خود و تداوم مبارزه بر ضد استبداد و استعمار را اعلام فرمودند. بروز ناآرامی­ ها و شکل­ گیری روز افزون مبارزات مردمی باعث شد تا آمریکا برای حفظ منافع خود از شعله های خشم مبارزان اسلامی، طرح­ های جدیدی را پی­ ریزی نماید که لایحه کاپیتولاسیون ـ مصونیت مستشاران آمریکایی در ایران ـ از جمله این طرح­ ها بود.

حضرت امام(ره) به محض اطلاع از مفاد لایحه فوق و وضع درونی مجلس، نگرانی خود را از تصویب چنین لایحه اسارت باری اعلام داشته، روز چهارم آبان را روز سخنرانی و افشای مزدوری ­های رژیم اعلام کردند که جمعیت مسلمان سیل آسا از سراسر ایران عازم شهر مقدس قم شدند.

سخنرانی امام(ره) در مراسم چهارم آبان باعث شد که شاه با خشم و عصبانیت تمام از حضور آن حضرت در بین مردم مسلمان به ستوه آمده و در 13 آبان ماه به دستور آمریکا تصمیم گرفت ایشان را دستگیر کند و به ترکیه تبعید نماید.

رهبر انقلاب اسلامی، پانزده سال در تبعید بسر برد. اگر چه در این سال­ ها از جمع یاران و مردم دور بودند، ولی دورادور مسلمانان را هدایت می­ کردند. رژیم پهلوی در این مدّت دست به کارهایی زد که بیش از پیش مردم را عصبانی نمود؛ اقداماتی از قبیل: تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی، تقویت ساواک، ایجاد جو رعب و وحشت، برگزاری جشن­ های دوهزار و پانصد ساله، توسعه و ترویج فساد و فرهنگ برهنگی، تغییر قانون اساسی و تشکیل حزب رستاخیز و...

پاییز1356 هـ . ش فرزند برومند حضرت امام(ره) ـ حاج سید مصطفی خمینی ـ بطور مرموزی در نجف به شهادت رسید؛ امام با تذکر این نکته که این شهادت از الطاف خفیّه الهی است مسیر انقلاب را برای رسیدن به هدف نهایی ترسیم کردند و بدین وسیله به آمریکا و رژیم شاهنشاهی فهماندند که هیچ اقدام تخریبی نمی ­تواند ایشان را از هدف والای سرنگون کردن نظام فاسد سلطنت و جایگزینی حکومت اسلامی باز دارد.


در 17 دی ماه همان سال یکی از نویسندگان روزنامه اطلاعات در مقاله­ای به ساحت مقدس روحانیت توهین کرد. مردم قم اعتراض خود را نسبت به این عمل زشت با تظاهراتی عظیم به نمایش گذاشتند ولی از آنجایی که رژیم , قافیه را باخته بود بدون هیچ تأملی قیام را به خاک و خون کشید.

مردم مسلمان تبریز چهلم شهدای 19 دی قم را در 29 بهمن 1356 با قیام خود علیه رژیم، گرامی داشتند و در چهلم قیام تبریز، مردم مومن یزد بپاخاستند. چهلم­ ها و اربعین­ های پیاپی، یکی پس از دیگری بر پا می ­شد که در نهایت راهپیمایی ­ها و تظاهرات میلیونی عید فطر و دهه محرم 1357 لرزه بر اندام رژیم ستمشاهی انداخت.

محمدرضا پهلوی با امید بر انجام کودتایی شبیه کودتای 28 مرداد 1332، اداره امورکشور را به شورای سلطنتی سپرد و به بهانه معالجه، از کشور خارج شد. از سوی دیگر امام خمینی(ره)که با سختگیری­ های رژیم عراق مواجه شده بودند، عراق را به مقصد فرانسه ترک کرده، در منطقه نوفل لوشاتوی پاریس اقامت نمودند. آن حضرت در12 بهمن 1357 پس از پانزده سال دوری از وطن و تحمّل رنج­ های فراوان در راه به ثمر رسیدن نهضت اسلامی با استقبال بی نظیر و چند میلیونی مردم به کشور بازگشتند.


آخرین بازمانده های رژیم پهلوی، 21 بهمن 1357 را به خیال تکرار 28 مرداد 32 روز سر نوشت سازی برای خود انتخاب کرده و با اعلام حکومت نظامی از ساعت 4 بعد از ظهر قصد پایان دادن به انقلاب اسلامی مردم را داشتند و در این راه دستورات اربابان آمریکایی خود را اجرا می کردند؛ لیکن درایت و هوشیاری امام و تجربه های تلخ گذشته تاریخ، نقشه شوم استکبار را نقش بر آب ساخت. امام دستور دادند که مردم به حکومت نظامی اهمیتی نداده و به خیابان­ ها بریزند و به همین صورت با حضور مردم در خیابان­ ها و راهپیمایی، حکومت نظامی شکسته شد و توطئه ای عظیم در نطفه خفه گردید.

تلویزیون مراسم ورود امام(ره) را که پخش مستقیم آن در دوازدهم بهمن به دستور ساواک قطع شده بود با هدف کشاندن مردم به خانه­ ها و تنبیه همافران شجاع و انقلابی نیروی هوایی ـ که در 19 بهمن با امام بیعت کرده و در مدرسه علوی مقابل ایشان رژه در رفتند ـ در غیاب مردم، دوباره پخش کرد. همزمان گارد شاهنشاهی به پادگان همافران حمله کرد. درگیری گارد شاهنشاهی و همافران به اطلاع مردم رسید؛ ملت به کمک فرزندان همافر خود شتافتند و درگیری شدیدی بین سلطنت طلبان و انقلابیون درگرفت. دولت بختیار ـ آخرین نخست وزیر پهلوی ـ سقوط کرد. انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و به حکومت2500 ساله شاهنشاهی ایران پایان داده شد.