صنم، خدای ساختگی، مجسمه ای که برای پرستش ساخته می شود:
بت پرستی گرفته ایم همه **** این جهان چون بت است و ما شمنیم
رودکی
مادر بت ها بت نفس شماست **** زان که آن بت مار و این بت اژدهاست
مولوی
اغلب مردم تندیس های ساخته شده از سنگ، چوب، عاج و فلز را بت می گویند؛ در حالی که هر چیزی که بیش از حد مورد توجه باشد و پرستش شود؛ بت است، چه مادی و ظاهری باشد مانند چوب و سنگ و چه غیر مادی از قبیل هوای نفس؛ خداوند می فرماید:« أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَه فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَکَّرُونَ؛ پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسی او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمی گیرید.»(جاثیه، آیه۲۳)
بت ها را متناسب با جنس و نوع ساخت، نامگذاری کرده اند: «انصاب» سنگهای صاف و بیشکل، «اوثان» سنگهای تراشیده و منقوش و «اصنام» بتهای ریخته شده از زر و سیم یا تراشیده شده از چوب و...
بت ها، در ابتدا جنبه نمادین از معبودهای نادیدنی و روحانی داشتند. در بعضی موارد هم تندیس برخی از بزرگان و گذشتگان وسیله ای برای یاد کردن و تبرک جستن به آنها بوده است. به مرور زمان، رفتار احترام آمیز بت پرستان نسبت به این اشیا، به پرستش مبدل شد و در باره آنها باور خدایی پدید آمد.
« در برخی قبایل هم عبادت بتها از ناحیه بتپرستان بر این امید بود که آنها را یاری کنند؛ زیرا بر این باور غلط بودند که تدبیر امورشان به این خدایان واگذار شده و خیر و شرّشان هر چه هست، در دست آنهاست؛ به همین جهت، خدایان ناتوان(بتها) را عبادت میکردند تا با این عبادت، آنها را از خود راضی کرده و بر آنان خشم نگیرند و نعمت را از ایشان قطع نکرده و بلا و مصیبتی بر آنان نازل نکنند.»(المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص110) قرآن کریم به این موضوع اشاره نموده است: « وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ* لایَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ؛ و غیر از خدا، خدایانی به پرستش گرفتند تا مگر یاری شوند، [ولی بتها] نمی توانند آنان را یاری کنند و آنانند که برای [بتان] چون سپاهی احضار شده هستند.» (یس، آیات 75ـ74) این در حالی است که آن بتها ساخته دست بت گرها بودند و نمی توانستند کاری انجام بدهند. «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لایَخْلُقُونَ شَیئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ وَ لایمْلِکُونَ لأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لانَفْعاً وَ لایمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لاحَیاةً وَ لانُشُوراً؛ آنان غیر از خداوند، معبودانی برای خود برگزیدند. معبودانی که چیزی را نمیآفرینند؛ بلکه خودشان مخلوقند و مالک زیان و سود خویش نیستند و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویش هستند.»(فرقان، آیه3)
بت ها فقط مجسمه های سنگی و چوبی نیستند؛ جلوه گری آنها در زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت است و وجه مشترک همه آنها دور کردن انسان از پرستش خداست. در کنار بت های سنگی و چوبی، گاهی فرعون، گاهی شهوت و غضب، گاهی تکنولوژی و قدرت نظامی و اقتصادی، گاهی همسر و فرزند و خانه، گاهی رفاه و تفریح و عیاشی و خوشگذرانی، گاهی دموکراسی و آزادی نقش بت را بازی می کنند. بت های امروزی از سنگ و چوب نیست آنها از آلیاژی نادیدنی ساخته شده اند.
بت های ما آن افکاری است که ما را به خود مشغول کرده و از سجده برای خداوند عالم باز می دارد. آداب و رسوم رایج در بین ما که از گذشتگان به ارث برده ایم و با عمل به آنها خدا را نافرمانی می کنیم. بت پرست امروز، آن زیردستی است که برای کسب امتیاز، به بالادست خود خضوع می کند و آن مردی که برای جلب رضایت همسر، خدا را نافرمانی می کند.
انسان امروزی، به این دلخوش است که بت نمی پرستد و در مقابل خدایان سنگی و بی جان سجده نمی کند و از این که گاه و بیگاه در کلیسایی یا مسجدی خدا را می پرستد و با او راز و نیاز می کند، به خود می بالد؛ غافل از اینکه صدها خدا بر دل انسان امروزی حکومت می کند. در حالی که: « لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا؛ اگر در آن دو (آسمان و زمین) خدایان دیگری غیر از اللَّه وجود داشت، بی شک هر دو فاسد می شدند.»(انبیاء، آیه22)
بت در نزد عارفان، معبود، معشوق ازلی، مظهر عشق و حقیقت مطلقه است. «انسان بر اساس فطرت خود خداشناس و خداجو است؛ یعنی شناخت خداوند و عشق به او، در سرشت انسان نهادینه شده است. انسان به دنبال حقیقت مطلق است و حقیقت مطلق منحصر در ذات خداوند است، ولی انسان به اشتباه چیزهای دیگر را جایگزین خداوند میکند. بنا بر این، اگر بت پرست نیز در بت پرستی خود خوب دقت کند، میبیند یک کشش درونی پاک است که او را به سمت بت پرستی آورده است و همین کشش پاک او را به پرستش خدای قادر متعال رهنمون میشود؛ زیرا اگر مقداری دقت کند مییابد که بت(سنگ، چوب و ...) بر آورنده نیاز حقیقی انسان نیست و صلاحیت عشق واقعی را ندارد.»(ر.ک : مجموعه آثار شهیدمطهری ، ج 4، ص45)
البته بت می تواند کنایه از انسان کامل هم باشد؛ بر اساس مبانی عرفان، انسان کامل بالاترین مظهر معبود و معشوق مطلق است؛ او واسطه میان انسان ها و خداست و رسیدن به حقیقت دین و عبودیت خالص خداوند فقط از طریق اطاعت از انسان کامل امکان دارد. در زبان عارفان بت به معنای انسان کامل نیز به کار رفته است:
بگذارید که از بتکده یادی بکنم **** من که با دست بت میکده بیدار شدم
امام خمینی
به بیان دیگر، غیر از خدا هر چیزی که پرستیده شود، بت است؛ اعم از پرستش اصنام، تعظیم مشایخ و حب جاه و مقام و... اگر این پرستش به این جهت باشد که آن مظهر خداست و خدا به اسمی از اسماء و صفتی از صفات حسنی در آن تجلی کرده است، پرستش آن، پرستش خالق آن است، چرا که جمیع موجودات صورت حق است و حق سبحانه روح همه آنهاست:
بت اینجا مظهر عشق است و وحدت**** بود زنّار بستن عقد خدمت
چو کفر و دین بود قائم به هستی **** بود، توحید عین بت پرستی
چو اشیا هست هستی را مظاهر**** از آن جمله یکی بت باشد آخر
نکو اندیشه کن ای مرد عاقل **** که بت از روی هستی نیست باطل
بدان کایزد تعالی خالق اوست **** ز نیکو هر چه صادر گشت نیکوست
وجود آنجا که باشد محض خیر است **** اگر شر است در وی آن ز غیر است
مسلمان گر بدانستی که بت چیست**** بدانستی که دین در بت پرستی است
شیخ محمود شبستری