غریب وطن


غریب وطن به کسی گفته می شود که بر اثر حادثه و اتفاقی مورد بی ­مهری هموطن و همشهری قرار بگیرد. رابطه دوست و آشنا با او قطع شود. نه تنها به او سلام ندهند بلکه سلام بدهد و پاسخی نشنود. دقیقا مانند موقعیت حضرت علی(ع) بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)؛ دکتر شریعتی غریبی آن حضرت(ع) را چنین به تصویر کشیده است:

«اما، امام علی(ع) جز چاه ­های پیرامون مدینه، چاه ­های نخلستان­ ها صاحب سری نداشت، اگر داشت چرا سر در حلقوم چاه برد؟ چرا از شهر و خانه و خانواده ­اش به نخلستان ­ها پناه برد؟ چرا تنها بنالد؟ چرا دردهای بی­ رحم و سنگینش را ناچار باید در چاه ریزد؟ اینها جز به خاطر آن است که علی تنهاست؟ در میان شیعیانش نیز تنها است؟ علی از محمد تنهاتر است! علی از خدا نیز تنهاتر است! خدا برای تنهاییش آدم را آفرید، محمد سلمان را یافت، اما، اما علی تا پایان عمرش تنها ماند. از میان خیل شیعیانش جز چاه ­های پیرامون مدینه کسی نداشت...»(ر.ک:هبوط در کویر)

ای شمع سینه سوخته انجمن، علی! تقدیر تست ساختن و سوختن، علی!

ای رهبری که منزویَت کرده جهل خلق ای آشنای درد! غریب وطن! علی!

من پهلویم شکسته و، تو دلشکسته یی من بر تو گریه می کنم و تو به من، علی!

من سینه ام شکسته و تو سینه سوخته من با تو گفتم و تو به کس دم مزن علی!

بازوی من سیه شده، تو دست روی دست بر گو کجاست بازوی خیبر شکن علی؟!

انسانی