هواپرستی عامل سقوط انسان


گفتیم انسان خلیفه و جانشین خدا در روی زمین است؛ خلیفه باید به دستورات مستخلف عنه عمل کند و اگر موظف شد حرفی بزند باید نظر و دیدگاه او را بیان کند. اگر فردی با عنوان حقیقی در جلسه ­ای شرکت نمود دیدگاه خود را بیان می­ کند و اگر در جایگاه حقوقی ـ به عنوان نماینده یک مؤسسه ـ در جلسه­ ای شرکت نمود، باید نظر مدیر آن مؤسسه را بیان نماید. اگر به جای دیدگاه مدیر، نظر و سخن خود را بگوید سقوط می ­کند؛ انسان به عنوان نماینده خدا در زمین باید حرف خدا را بزند و طبق فرمان او عمل کند اگر حرف خود را زد و طبق خواست نفس خود عمل نمود، سقوط می کند؛ مانند:

الف ـ علمای یهود: «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلا فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ؛ پس وای بر کسانی که کتاب را با دست های خود می نویسند سپس می گویند این از جانب خداست تا بدان بهای ناچیزی به دست آرند، پس وای بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و وای بر ایشان از آنچه [از این راه] به دست می­ آورند ( سوره بقره، آیه ۷۹) که باعث سقوط خود و بنی اسرائیل شدند: « ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُوا إِلا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ الأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ؛ هر کجا یافته شوند به خواری دچار شده اند مگر آنکه به پناه امان خدا و زینهار مردم [روند] و به خشمی از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بینوایی بر آنان زده شد این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر می ­ورزیدند و پیامبران را به ناحق می ­کشتند [و نیز] این [عقوبت] به سزای آن بود که نافرمانی کردند و از اندازه در می گذرانیدند.» (سوره آل عمران، آیه۱۱۲)

ب ـ بلعم باعورا: وی از علمای معاصر حضرت موسی (ع) بود که از شیطان و هوای نفس پیروی کرد و گمراه گردید. او را از نوادگان حضرت لوط(ع) دانسته ­اند. بلعم پیشگویی می‌کرد و از حوادث آینده خبر می‌داد. وی عالمی موحِّد، مستجاب الدعوه، برخوردار از علم و رؤیای‌ الهی بود.(ر.ک: قاموس کتاب مقدس، ص۱۸۸)

در قرآن مجید به نام او اشاره نشده ولی عاقبت امرش چنین بیان گردیده است: « وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ* وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذَلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ و خبر آن کس را که آیات خود را به او داده بودیم برای آنان بخوان که از آن عاری گشت آنگاه شیطان او را دنبال کرد و از گمراهان شد و اگر می خواستیم قدر او را به وسیله آن [آیات] بالا می بردیم اما او به زمین گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد از این رو داستانش چون داستان سگ است [که] اگر بر آن حمله ور شوی زبان از کام برآورد و اگر آن را رها کنی [باز هم] زبان از کام برآورد این مثل آن گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند. پس این داستان را [برای آنان] حکایت کن شاید که آنان بیندیشند.»(سوره بقره، آیات۱۷۶ـ 175) امام باقر(ع) در مورد این آیات می‌فرمایند: «اصل آیه، درباره بلعم است. سپس خداوند آن را مَثَل قرار داده برای مردمی که اهل قبله هستند و هوای خود را بر هدایت الهی مقدم می‌شمارند.»(تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۹۵) او در این آیه به سگ تشبیه شده است که در هر حال له له می‌زند؛ چه او را طرد کرده و برانند یا به حال خود رهایش سازند.

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسند: « قرآن در اینجا داستان دیگری از بنی‌اسرائیل را شرح می‌دهد و آن داستان بلعم بن باعورا است، خدای تعالی رسول اکرم (ص) را دستور می‌دهد که داستان مزبور را برای مردم بخواند تا بدانند صرف در دست داشتن اسباب ظاهری و وسایل معمولی برای رستگار شدن انسان و مسلم شدن سعادتش کافی نیست، بلکه مشیت خدا هم باید کمک کند و خداوند، سعادت و رستگاری را برای کسی که به زمین چسبیده (سر در آخور تمتعات مادی فرو کرده) و یکسره پیرو هوا و هوس گشته و حاضر نیست به چیز دیگری توجه کند، نخواسته است، زیرا چنین کسی راه به دوزخ می‌برد. علامت اینگونه اشخاص این است که دل‌ها و چشم‌ها و گوش‌هایشان را در آنجا که به نفع ایشان است بکار نمی‌گیرند، و علامتی که جامع همه علامت‌ها است این است که مردمی غافلند.»(تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۳۲)

بلعم باعوراها و همه دانشمندانی که به جای استفاده از علم و دانش در راه خدا و سعادت مردم، آن را در اختیار فراعنه و جباران عصر خود قرار می‌دهند و در اثر هوا پرستی، سرمایه‌های فکری خود را در اختیار ظالمین می‌گذارند باید منتظر عاقبت شومی که در انتظار آنهاست باشند...