شعار1 انقلابی «مرگ بر آمریکا»2 یکی از شعارهای ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی است. این شعار بعد از «مرگ بر شاه»3 دومین شعار سلبی4بوده است که در راهپیماییها داده میشود و علی رغم حذف خیلی از شعارها5 در طول این سالها، هنوز تازگی خود را حفظ کرده است6. این شعار همراه با شعار «مرگ بر اسرائیل» علاوه بر راهپیمایی ها، تقریباً در تمام شئونات زندگی مردم ایران7 ماندگار شده است؛ به طوری که در نمازهای جماعت8 به عنوان یک تکلیف شرعی9 ادا می شود.
بی شک علل و عواملی باعث ماندگاری این شعار در بین مردم ایران و گسترش آن در بین مردم دیگر کشورها10 بوده است ولی نگارنده نقش دو علت را بیش از علل دیگر می داند:
الف ـ روحیه ظلم ستیزی مردم ایران که بعد از تحمل قرنها ظلم استبداد داخلی11و استعمار خارجی12 با الهام از عاشورا در مکتب امام خمینی (ره) ایجاد شده است.
ب ـ نقش پررنگ آمریکا در تمام توطئه هایی که در نیم قرن اخیر توسط استکبار جهانی بر علیه ملت مظلوم ایران و مستضعفان جهان ایجاد شده است.13
در کنار آن دو عامل ـ بلکه مهمتر از آنها ـ مبانی عقیدتی و دینی شعار مرگ بر آمریکا باعث ماندگاری آن شده است. بر اساس آموزه قرآنی و احکام شرعی اعلام تنفر از کفار و مستکبران، از وظایف شرعی یک مسلمان می باشد.
مسلمانان وظیفه دارند به حکم تولی و تبری مؤمنین را دوست داشته باشند و از کفار و مشرکین تبری جویند. یکی از راه های انجام این تکلیف شرعی ـ در کنار اقدام عملی ـ اعلام ولایت و برائت لفظی است که در تکبیر بعد از نماز، عمل به هر دو وظیفه نشان داده می شود. مسلمانان بعد از یادآوری عظمت پروردگار، با گفتن خمینی رهبر و درود بر رزمندگان اسلام [در زمان امام خمینی (ره)] و خامنه ای رهبر [در زمان حاضر] به وظیفه تولی و با گفتن مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و... به وظیفه تبری عمل می کنند و این دقیقاً بر مبنای تعالیم الهی است. خداوند در قرآن مجید مسلمانان را با این مشخصه معرفی می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا؛ محمد [ص] پیامبر خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربان هستند. آنان را در رکوع و سجود می بینی، فضل و خشنودی خدا را خواستارند. علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره هایشان است این صفت ایشان است در تورات و مثل آنها در انجیل چون کشتهایی است که جوانه خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهی] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده است.» (فتح، آیه ۲۹)
مسلمانان در گفتن شعار مرگ بر آمریگا از آیات الهی الهام گرفته اند. خداوند نیز مشرکان، ظالمان، مستکبران و... را لعن و نفرین کرده و مرگ بر آنها گفته است:
الف ـ مرگ بر:
1 ـ انسان ناسپاس: «قُتِلَ الإِنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ؛ کشته باد انسان چه ناسپاس است.» (عبس، آیه 17)
2 ـ انسان مستکبر: «إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ* فَقُتِلَ کَیفَ قَدَّرَ* ثُمَّ قُتِلَ کَیفَ قَدَّرَ* ثُمَّ نَظَرَ* ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ* ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ* فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ یؤْثَرُ؛ آری [آن دشمن حق] اندیشید و سنجید. کشته بادا چگونه [او] سنجید؟ [آری] کشته بادا چگونه [او] سنجید؟ آنگاه نظر انداخت، سپس رو ترش نمود و چهره در هم کشید. آنگاه پشت گردانید و تکبر ورزید و گفت: این [قرآن] جز سحری که [به برخی] آموخته اند نیست.» (مدثر، آیات ۲۴ـ 18)14
3 ـ انسان ظالم: «قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ* النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ* إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ* وَهُمْ عَلَی مَا یفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ* وَ مَانَقَمُوا مِنْهُمْ إِلا أَنْ یؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ؛ مرگ بر آدم سوزان خندق، همان آتش پرهیزم، آنگاه که آنان بالای آن [خندق به تماشا] نشسته بودند و خود بر آنچه بر[سر] مؤمنان می آوردند شاهد بودند و بر آنان عیبی نگرفته بودند جز اینکه به خدای ارجمند ستوده ایمان آورده بودند.» (بروج، آیات ۸ـ4)15
4 ـ انسان دروغگو: «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ* الَّذِینَ هُمْ فِی غَمْرَةٍ سَاهُونَ* یسْأَلُونَ أَیانَ یوْمُ الدِّینِ* یوْمَ هُمْ عَلَی النَّارِ یفْتَنُونَ* ذُوقُوا فِتْنَتَکُمْ هَذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ؛ مرگ بر دروغ پردازان، همانان که در ورطه نادانی بی خبرند. پرسند روز جزا کی است؟ همان روز که آنان بر آتش آزموده شوند [و به آنان گویند:] عذابتان را بچشید، این همان عذابی است که شتاب در آمدنش را میخواستید.» (ذاریات، آیات 14ـ۱0)
۵ ـ تحریفکننده حقایق: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ* اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیمَ وَ مَاأُمِرُوا إِلا لِیعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لا إِلَهَ إِلا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یشْرِکُونَ؛ و یهود گفتند: عزیر16 پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست، این سخنی است [باطل] که به زبان می آورند و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شده اند شباهت دارد. خدا آنان را بکشد چگونه [از حق] بازگردانده می شوند؟ اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیت گرفتند با آنکه مامور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آنچه [با وی] شریک می گردانند.» (توبه، آیات 31 ـ30)
۶ ـ جهنمیان: «فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لأَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ پس به گناه خود اقرار می کنند و مرگ باد بر اهل جهنم (ملک، آیه ۱۱)
ب ـ لعنت بر:
1 ـ اذیت کنندگان پیامبر (ص): «إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا؛ بی گمان کسانی که خدا و پیامبر او را آزار می رسانند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابی خفت آور آماده ساخته است.» (احزاب، آیه 57)
2 ـ کافران: «إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکَافِرِینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیرًا؛ خداوند کافران را لعنت کرده و برای آنها آتش فروزانی آماده کرده است.» (احزاب، آیه ۶۴) و همچنین: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ مَاتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ عَلَیهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ* خَالِدِینَ فِیهَا لایخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لا هُمْ ینْظَرُونَ؛ کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد. در آن [لعنت] جاودانه بمانند نه عذابشان کاسته گردد و نه مهلت یابند.» (بقره، آیات ۱۶۲ـ 161)
3 ـ حامیان کافران: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَ یقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هَؤُلاءِ أَهْدَی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلا* أُولَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا؛ آیا کسانی را که از کتاب [آسمانی] نصیبی یافته اند ندیده ای که به جبت و طاغوت ایمان دارند و در باره کسانی که کفر ورزیده اند میگویند اینان از کسانی که ایمان آوردهاند راهیافته تر هستند. اینان کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده و هر که را خدا لعنت کند هرگز برای او یاوری نخواهی یافت.» (نساء، آیات 52ـ51)
4 ـ مرتدها: «کَیفَ یهْدِی اللَّهُ قَوْمًا کَفَرُوا بَعْدَ إِیمَانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جَاءَهُمُ الْبَینَاتُ وَ اللَّهُ لایهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ* أُولَئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ؛ چگونه خداوند قومی را که بعد از ایمانشان کافر شدند هدایت می کند با آنکه شهادت دادند که این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمی کند، آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی برایشان است.» (آل عمران، آیات ۸۷ـ86)
5 ـ ستمگران: «وَ نَادَی أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَینَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ؛ و بهشتیان دوزخیان را آواز می دهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست یافتیم آیا شما [نیز] آنچه را پروردگارتان وعده کرده بود راست و درست یافتید؟ می گویند: آری. پس آوازدهندهای میان آنان آواز در می دهد که لعنت خدا بر ستمکاران باد.» (اعراف، آیه 4۴) و همچنین: «یوْمَ لاینْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛ [همان] روزی که ستمگران را پوزش طلبیشان سود نمی دهد و برای آنان لعنت است و برایشان بدفرجامی آن سرای است.» (غافر، آیه ۵۲)
6 ـ قاتل (قتل عمد): «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا؛ و هر کس عمدا مؤمنی را بکشد کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و لعنتش میکند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.» (نساء، آیه ۹۳)
۷ ـ شیطان: «قَالَ یا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ* قَالَ لَمْ أَکُنْ لأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ* قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ* وَإِنَّ عَلَیکَ اللَّعْنَةَ إِلَی یوْمِ الدِّینِ؛ فرمود: ای ابلیس تو را چه شده است که با سجده کنندگان نیستی؟ گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریده ای سجده کنم. فرمود: از این [مقام] بیرون شو که تو رانده شده ای و تا روز جزا بر تو لعنت باشد.» (حجر، آیات ۳۵ـ32)
البته شعار مرگ بر آمریکا معنای دیگری هم دارد و آن نپذیرفتن سلطه نامشروع آمریکا و نرفتن به زیربار آن است؛ به عبارت دیگر اعلام برائت و عمل به این حکم قرآنی می باشد: «الَّذِینَ یتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللَّهُ یحْکُمُ بَینَکُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا؛ همانان که مترصد شمایند پس اگر از جانب خدا به شما فتحی برسد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ و اگر برای کافران نصیبی باشد، می گویند: مگر ما بر شما تسلط نداشتیم و شما را از [ورود در جمع] مؤمنان باز نمی داشتیم؟ پس خداوند روز قیامت میان شما داوری می کند و خداوند هرگز بر [زیان] مؤمنان برای کافران راه [تسلطی] قرار نداده است.» (نساء، آیه ۱۴۱)
مسلمانان وظیفه دارند هرگونه سیطره و سلطه کافران را دفع نموده و از آنان اعلام برائت کنند؛ همچنان که خدا و پیامبر اکرم (ص) نمودند: «وَ أَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَوَلَّیتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛ و [این آیات] اعلامی است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خدا و پیامبرش در برابر مشرکان تعهدی ندارند [با این حال] اگر [از کفر] توبه کنید آن برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید پس بدانید که شما خدا را درمانده نخواهید کرد و کسانی را که کفر ورزیدند از عذابی دردناک خبر ده.» (توبه، آیه ۳)
بنابراین تا زمانی که آمریکا دست از خوی سلطه طلبی و فساد در زمین برنداشته است مسلمانان باید برای حفظ عزت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود و حفظ انقلاب اسلامی، گفتن این شعار را ادامه دهند.
پینوشت:
1 ـ شعار، ساده ترین و کارآمدترین ابزار مبارزاتی مردم برای رساندن خواسته های خود به گوش حاکمان، مخاطبان و جهانیان است. شعارها به دلیل کوتاه و موزون بودن خیلی زود در اذهان عموم جای می گیرند و به صورت دسته جمعی ادا میشوند و با تکیه بر عواطف و احساسات به حرکت مردم جهت میدهند.
2 ـ بدیهی است منظور از آمریکا، در این شعار به هیچ وجه مردم آمریکا ـ که اسیر نظام سلطه بوده و در سخت ترین شرایط زندگی می کنند ـ نمی باشد؛ بلکه منظور از آن، نظام سیاسی و سیاستهایی است که از سوی حکومت و دولت آمریکا در دنیا اعمال میشود. بنابر این در شعار مرگ بر آمریکا، مردمی که در سیاست ها و ظلم های دولت خویش نقش نداشته اند، مورد لعن و نفرین قرار نمی گیرند. به بیان دیگر «مرگ بر آمریکا» آرزوی مرگ بر مردم آمریکا نیست، بلکه لعن و نفرین بر دشمنان خداوند است و این شعار مانند لعن فرستادن در زیارت عاشورا به معنی تولّی و تبرّی است که از فروع دین می باشد.
در آغاز انقلاب اسلامی شعار «مرگ بر آمریکا» وجود نداشت؛ فقط شعار مرگ بر شاه بود؛ بعدها با توجه به حمایت کارتر از شاه، شعار «مرگ بر کارتر» به آن اضافه شد. در نیمه دوم سال 1357 ـ روزهای پیروزی انقلاب ـ با توجه به تبعیت محض شاه از دستورات آمریکا، شعار «این شاه آمریکایی اعدام باید گردد» مطرح گردید. با توجه به نقش آمریکا در حفظ شاه و مخالفت با انقلاب اسلامی، در جریان تصرف لانه جاسوسی آمریکا، شعار «خمینی می رزمد، کارتر میلرزد» داده شد. بعد از آن شعار «مرگ بر آمریگا» رسمیت یافت و با اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی، شعار مرگ بر شوروی نیز بر آن اضافه شد.
3 ـ انقلابیون در خرداد 1342 با توجه به خشونت مزدوران شاه، ابتدا مرگ را برای خود میخواستند و با شعار «یا مرگ یا خمینی» جلو سربازان شاه می ایستادند؛ بعدها مرگ بر خود به مرگ بر شاه تبدیل شد. در مورد اینکه شعار «مرگ بر شاه» اول بار کی و در کجا داده شد، اختلاف روایت وجود دارد؛ بعضی زمان آن را قیام پانزده خرداد در شیراز و برخی بیست و نه بهمن در تبریز گفتهاند.
الف ـ پانزده خرداد شیراز؛ حجتالاسلام رسول منتجبنیا که در آن روزها شاهد وقایع و رخدادها در شیراز بود، در بخشی از خاطرات خود ـ که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است ـ درباره وقایع 15 خرداد شیراز میگوید: «روز 15 خرداد بعد از اقامه نماز صبح به اتفاق برادرم علی و برادر دیگرمان به سوی مسجد نو حرکت کردیم. جمعیت فوجفوج به مسجد نو هجوم می آوردند و منتظر بهانه بودند؛ تا درِ شبستان باز شد داخل شوند و علما برای سخنرانی بیایند... در این زمان میان جمعیت خبری منتشر شد که امام را دستگیر کردهاند؛ با انتشار این خبر سرو صدای مردم بلند شد و حالت نگرانی و اضطراب در آنها به وجود آمد؛ به دنبال این جریان باز خبر آوردند که شب گذشته آیات عظام محلاتی و دستغیب نیز دستگیر شدهاند. مردم با شنیدن این اخبار، با دادن شعارهای تند در حالیکه نسبت به دستگیرشدگان ابراز احساسات میکردند، از مسجد بیرون آمدند. من در آنجا برای اولین بار شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» و امثال اینها را شنیدم و این در حالی بود که من هم به اتفاق مردم ضمن دادن شعار به میدانی که جلوی مسجد شاهچراغ بود آمدم.
https://www.tasnimnews.com/fa/news/2279332
https://www.irdc.ir/fa/news/4954
ب ـ بیست و نه بهمن تبریز؛ حسین علایی درباره این واقعه میگوید: «یکی از دانشجویان به نام محمد تجلی به اهانت رئیس کلانتری اعتراض کرد که با ضرب گلوله رئیس کلانتری به شهادت رسید، در این هنگام مردم جنازه شهید را بر دوش گرفته و شعارهای مرگ بر شاه، درود بر خمینی و یا حسین سر دادند. مردم در مسیر حرکت خود به مراکز فساد مانند شراب فروشیها، بعضی بانکهای متعلق به بهائیان و مراکز وابسته به رژیم شاه حمله کردند.»
ذکر این نکته که شعار «مرگ بر شاه» برای اولینبار در قیام مردم تبریز شنیده شد تنها به خاطرات حسین علایی محدود نمیشود. فریدون هویدا هم در کتاب «سقوط شاه مینویسد: «هنوز مدتی از واقعه قم نگذشته بود که در 18 فوریه 1978 (29 بهمن1356) چندینهزار تن از مردم تبریز به عنوان بزرگداشت چهلم کشتهشدگان حادثه قم دست به تظاهرات زدند و به دنبال آن نیز شورشی پدید آمد که بنا به گفته شاهدان عینی، در خلال آن برای اولین بار شعار مرگ بر شاه شنیده شد.»
http://tarikhirani.ir/fa/news/7004
https://www.farsnews.ir/news/13901111000780
بعدها شعار از حالت شخصی درآمد و کلیت نظام شاهنشاهی را مورد هدف قرار داد:
نصر من الله و فتح قریب مرگ بر این سلطنت پر فریب
۴ ـ بعد سلبی به این معناست که مردم مبارز در جریان انقلاب، خواهان حذف و نابودی آن چیزی هستند که بر علیه آن شعار می دهند؛ مانند: مرگ بر منافق، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر بنی صدر، مرگ بر صدام، مرگ بر رجوی، مرگ بر محتکر مرگ بر گران فروش و...
5 ـ شعارهایی مانند:
هر کس که عدالت خواه است از عدل علی آگاه است
در بهار آزادی جای شهدا خالی
سلام بر حسین درود بر خمینی
خمینی رهبر ماست ارتش برادر ماست
سه بت شکن آمدهاند به دنیا ابراهیم، محمد، روحالله
6 ـ البته از همان روزهای نخستین انقلاب اسلامی که شعار «مرگ بر آمریکا» بر سر زبان ها افتاد، عدهای به مخالفت با آن برخاسته و با طرح دلایلی از قبیل عصبانی شدن دولتمردان آمریکا و حمله به ایران، ناراحتی مردم آن کشور، مبارزه با استکبار و طرح شعار مرگ بر استکبار به جای آن، ترس از مقابله به مثل مردم آمریکا و دادن شعار مرگ بر ایران، مخالفت صریح قرآن با سب بت های بت پرستان و مخالفت با حکم قرآن و... تلاش کردند تا شعار مرگ برآمریکا حذف و یا کمرنگ گردد.
در دوره اصلاحات تلاشهایی برای کاهش شدّت و حدّت این شعار به بهانه تنشزدایی صورت گرفت؛ آقای خاتمی با شعار «زنده باد مخالف من» خواست شعار مرگ بر آمریکا را حذف کند، موفق نشد؛ اگرچه اصلاحطلبان یکپارچه از آن حمایت کرده و در تبیین آن، مقالاتی نوشتند. بعد از انتخابات ۹۲ نیز برخی از گروه های سیاسی با توجه به مذاکرات هستهای ایران خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا شدند، حتی روایت هایی از موافقت حضرت امام (ره) با حذف این شعار نقل شد، اما اثری نداشت.
۷ـ به عنوان مثال در افتتاح طرح های بزرگ و ملی، تصویب قوانین ضد استکباری در مجلس شورای اسلامی، آغاز سال تحصیلی دانشآموزان و نماز جمعه.
۸ ـ علیرغم تأکید روایات بر اولویت ذکر تسبیحات حضرت زهرا (س) بعد از نماز، از جمله بیان نورانی امام صادق (ع): «تسبیح فاطمه زهرا (س) هر روز بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز، نزد خدا محبوبتر است.» و همچنین: «هرکس بعد از نماز واجب، پیش از آنکه پاهای خود را جفت کند، تسبیح فاطمه زهرا (س) بگوید، خداوند او را میآمرزد.» (وسائل الشیعة، ج ۴، ص ۱۰۲۲) در اغلب مساجد قبل از ذکر تسبیحات حضرت زهرا (س) تکبیرـ که در برگیرنده شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل و ضد ولایت فقیه است ـ گفته می شود.
9ـ تکلیف شرعی، به معنای تکلیف برخاسته از احکام و خطابهای شرعی است که از سوی شارع مقدس به منظور تنظیم زندگی انسانها، متوجه آنها شده است، چه عقل فلسفه آن را درک نمایند و چه درک ننمایند، مانند: واجب بودن خواندن نماز و حرام بودن نوشیدن شراب و...
10 ـ این شعار علاوه بر ایران، در تظاهرات کشورهای عراق، یمن، افغانستان، پاکستان، کشمیر هندوستان و تجمعات حزبالله لبنان داده میشود.
11 ـ آن چنان که تاریخ گواهی می دهد بیش از نود درصد شاهانی که در دوهزار و پانصد سال حکومت شاهنشاهی بر مردم ایران حکومت کرده اند مستبد بودند به ویژه در دویست سال اخیر که قاجاریه و پهلوی زمام امور را در دست داشتند.
12ـ ابتدا پرتغال، انگلیس و شوروی و در سالهای اخیر آمریگا
13ـ نظیر راه اندازی کودتای 28 مرداد 1332، حمایت از رژیم مستبد پهلوی، تشکیل ساواک، تحمیل قانون کاپیتولاسیون، چپاول منابع اقتصادی، فرهنگی و انسانی در قبل از انقلاب، تدارک انواع توطئه ها از قبیل: حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، تحریک عراق و تحمیل جنگ علیه ایران به وسیله صدام، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران، مسدود نمودن دارایی های ایران، تحریم های متنوع اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی و دخالت آشکار در حوادث داخلی ایران و سازماندهی، هدایت و حمایت مالی، تسلیحاتی، رسانهای و تبلیغاتی مخالفان نظام از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم و...
14 ـ گفته می شود این آیات در مورد ولید بن مغیره مخزومی، یکی از بزرگان و اشراف قریش در مکه است. او مردی اندیشمند و سخن سنج بود و حکیم عرب نامیده می شد. بزرگان قریش از او در مورد آیات قرآن سوال کردند. وی بعد از شنیدن آیات، در باره آن فکر کرد و آیات را با شعر و خطابه مقایسه کرد، سپس گفت: آنها نه شعر است نه خطابه؛ بگویید: سحر است. زیرا جاذبهاش همه را گرفته، بین خانوادهها تفرقه انداخته، یکی مسلمان شده و یکی نشده و خلاصه همه را سحر کرده است! علاوه بر آین، آیات اولیه سوره ماعون نیز در مذمت او نازل شده است.
15 ـ در مورد اصحاب اخدود روایات مختلفی نقل شده است؛ معتبرترین آنها روایتی است که علامه مجلسی از امام باقر (ع) نقل کرده است: «روزی اسقف نجران به حضور امیرالمؤمنین (ع) رسید و درباره اصحاب اخدود سخن به میان آمد، حضرت علی (ع) فرمودند: خداوند پیامبر حبشی را بر قومش فرستاده، آن قوم ایمان نیاوردند و با او جنگیدند و جمعی از اصحابش را کشته و بقیه را اسیر کردند. آن گاه گودالی بزرگ را پر از آتش کردند و گفتند: هر کس که پیرو دین ما است، کنار برود و هر کس پیرو دین این پیامبر است، باید به آتش درآید. همه پیروان آن پیامبر خود را به آتش انداختند. یکی از آنها زنی بود که نوزادی یک ماهه در آغوش داشت و از آتش می ترسید. فرزندش به سخن آمد و گفت: به درون آتش برو. او خود و فرزندش را به آتش انداخت. به آنها اصحاب اخدود می گویند.» (بحارالانوار، ج 14، ص 438)
بر اساس مشهورترین روایت، اصحاب اخدود به دست «ذونواس» آخرین پادشاه حِمیریان یمن قتل عام شدند. دردناکترین قسمت ماجرا این است گروهی از کافران ـ از جمله سران ـ با نشستن پیرامون گودال، تماشاگر سوزاندن مؤمنان بودند و فریادهای جانسوز آنان را میشنیدهاند و این نوعی تفریح و سرگرمی آنها بوده است.
16 ـ عُزَیْر از پیامبران قوم بنیاسرائیل بود. او و برادر دوقلویش در بیت المقدس به دنیا آمدند. وی در سن جوانی از دنیا رفت و پس از صد سال زنده شد. قرآن مجید داستان مرگ صد ساله او را چنین بیان کرده است: «أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیةٍ وَهِی خَاوِیةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّی یحْیی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یوْمًا أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَی طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَی حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَی الْعِظَامِ کَیفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ؛ یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد،[و با خود] گفت: چگونه خداوند، [اهل] این (ویرانکده) را پس از مرگشان زنده می کند؟ پس خداوند، او را [به مدت] صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، [به او] فرمود: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. فرمود: نه، بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که تغییر نکرده است، و به الاغت نگاه کن. این ماجرا برای آن است که تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به این استخوان ها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند می دهیم؛ سپس گوشت بر آن میپوشانیم. پس هنگامی که برای او آشکار شد، گفت: می دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.» (بقره، آیه ۲۵۹)
عُزیر در سال 458 قبل از میلاد با عدّهای از بنیاسرائیل به بیت المقدس رفت و در آنجا کتاب تورات را که به کلی فراموش شده بود، دوباره زنده و اصلاح کرد. از آنجا که یهودیان و بنیاسرائیل او را بسیار دوست داشتند، پس از مرگ درباره او سخنان بسیاری گفتند تا حدی که گفتند: او «پسر خدا» است.