حالا که دارم این پست رو تایپ میکنم در نادم ترین حالت ممکن نشستم روی تخت و به کارای عقب مونده و تایم کم و نتوانستن در انجام شون فکر میکنم...
انجام ندادن کاری که میتونستم انجام بدم اما انقدر پشت گوش انداختم که داره به پایان مهلتش میرسه :/
من نمیدونم این چه مرضی توی وجود آدمیزاده که درست قبل سفر هزار تا کاری اداری رو باید انجام بده ؟ ؟ ؟
انگار وقتی یه زمان فشرده داری که باید خودت رو سر ساعت مقرر به جایی برسونی تازه میفهمی نه بابا ! زمان هم چیز با ارزشی بود انقدر راحت تلفش کردم ها!
خلاصه میخوامم بگم که الان از اون زمان هایی که واقعا از دست خودم عصبانیم چون دو تا کار بهم محول شده بود و من انقدر این ترم تایم های ناجور و شلوغی دارم که از شدت خستگی، تو هر تایم خالی دلم برای تختم و اتاقک 663 تنگ تنگ تنگ میشد...
البته نمیتونم خودمم رو اینجوری قانع کنم .... هرچند دیروز که میخواستم کارم انجام بدم هم توی شلوغی اتاقک و جمع کردن وسایل هامون و توی همون بل بشو اومدن حانیه، واقعا از خودم توقع نداشتم یادم باشه که باید برم کارای دندون پزشکی رو اینور سال انجام بدم والا مهلتش تموم میشه!
حالا اوضاع ندامتم به قدری وخیم بود که ساعت دو شب بیدار شدم که چمدونم رو ببندم و چشمم که به پرونده ی دندون پزشکی افتاد، گفتم ای دل غـــــــــــــــــــافل.....
نشستم روی تخت به غصه خوردن ( چون کار دیگه ای ازم بر نمیاد!) و داشتم فکر میکردم که اگه فردا بخوام تا ساعت 4 عصر بمونم تا تازه مسئول حسابداری بیاد.... تا 10 شب هم به خونه نمیرسم... ( اگه خوشبینانه حساب کنم و به اتوبوس برسم ! )
تمام این غر غرها برای این بود که حالا که فقط 3 روز مونده تا سال 97 تشریف فرما بشن، از خودم صمیمانه تقاضا دارم دست از این اهمال کاری بردارم ( هرچند از حق نگذریم، خیلی دختر خوبی بودم در این سال و طبق آمار به دست آمده این عادت را به میزان 60،70 درصد کاهش دادم و دو کار مذکور تنها کارهایی هستند که مورد اهمال کاری قوی قرار گرفته اند).
امید است که به حول و قوه ی الهی در سال جدید به میزان بیشتری در این امر پیشرفت بنمایم....
پ.ن : گاهی فقط تایپ کردن ما را آرام مینماید ! پس حجم بالای چرند و پرند این پست بی دلیل نیست!
پ.ن 2 : بسیار گیج و ویج خواب هستم و بسیار نمیدانم فردا چه خاکی بر سر مبارک بیفشانم!
امضا :
امروز استثنا یک اهمال کار نادم که دستش به جایی بند نیست :(