نقش خانواده در زندگی کودکان خوشحال

در دنیای پر از تنش و بی ثبات امروزی بیشتر از هر زمان دیگری مهم است که خانواده ی خود را مرکز توجه و اولویت اول زندگی قرار دهیم و از نقش خود به عنوان پدر و مادر آگاه باشیم. برای آن که خانواده سالم داشته باشیم باید اول از همه به ایجاد یا اصلاح رابطه سالم زناشویی بپردازیم. در خانواده ای که همسران یکدیگر را از نظر عاطفی درک و حمایت می کنند و تفاوت های بین خود را با روی باز و بدون حس برتری می پذیرند، عدالت و انصاف را با توجه به نیازهای یکدیگر رعایت می کنند و حس همدردی و همدلی حرفی برای گفتن دارد، مسلما فضای مستعد برای پرورش و رشد فرزندان سالم و صالح ایجاد می شود و ارتباط والدین با کودکان غنی تر و پویا تر خواهد بود. وقتی والدین به تصمیم و انتخاب خود برای تشکیل خانواده احترام می گذارند و همیشه آن را در اولویت ارزش های خود قرار می دهند یعنی به خود احترام گذاشته اند و همین الگویی خواهد بود برای فرزندان، زیرا احترام به دیگری از احترام به خود شروع می شود. آنچه کودکان مانند آب و غذا برای رشد و سلامت به آن احتیاج دارند علاوه بر عشق و محبت احترام، استقلال، امنیت و نظم است بقیه را خودشان با تلاش و تکیه بر سرمایه ای عاطفی و روانی که پدر و مادر در طول زندگی به آن ها اهدا کرده اند بدست می آورند.

خانواده جامعه کوچکی است که کودک را برای ورود به جامعه بزرگتر آماده می کند. نگرش کودک به زندگی در خانواده شکل می گیرد و تعیین کننده نوع ارتباطات او با افراد دیگر است. در حقیقت آنچه کودک تا 7 سالگی در خانواده می آموزد و رفتار می کند، مدل کوچک شده او در نوجوانی و بزرگسالی است. هر چقدر پیوندهای خانوادگی میان اعضای خانواده یعنی والدین، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، خاله ها و عمه ها و عموها و دایی ها … و فرزندانشان با کودکان ما صمیمانه تر و سالم تر باشد هویت آن ها قوی تر و ریشه دار تر است. اصولا خانواده جایی است که ارتباط طولانی مدت میان اعضای آن شکل می گیرد که هویت و گذشته آن ها را می سازد. خانواده پیوند دهنده جنبه طبیعی و ژنتیکی با جنبه ی فرهنگی و ساخته شدنی وجود انسان ها است. به قولی هیچ انسانی تا به امروز نتوانسته به تنهایی بدنیا بیاید، بدن ما از بدن دیگری شکل گرفته یعنی بسیاری از ویژگی ها و خصوصیات فیزیکی ما از والدین منتقل شده و بدن ما را ساخته، پس جسم ما در خانواده شکل گرفته همانطور که هویت و فرهنگ مان. در حالت طبیعی نام و نام خانوادگی مان را از خانواده می گیریم، در خانواده راه رفتن و حرف زدن و ارتباط با دیگران را می آموزیم، اعتماد کردن را یاد می گیریم…

خلاصه خانواده جایی است که جسم ما در آن متولد می شود و همراه روح مان پرورش می یابد. بیایید مروری بر تاثیر خانواده در زندگی خود و فرزندانمان کنیم و ببینیم به عنوان پدر و مادر نقشی که می خواهیم در خانواده داشته باشیم را به خوبی اجرا می کنیم؟ آیا مهارت کافی برای ایفای همزمان نقش های مان داریم؟ آیا در نقش همسر و پدر یا مادر کسل کننده و یکنواخت هستیم یا خلاق و جذاب؟ آیا کارگردان با تجربه و آگاه و با ذوقی هستیم و نمایش سرگرم کننده ای از زندگی برای آن ها تدارک دیده ایم یا آن ها را محکوم به سپری کردن زمان با خود کرده ایم؟ آیا همسر و فرزندان ( خانواده ) ما حاضر است به ما اعتماد کند و عضویت در گروه نمایش زندگی ما (خانواده) آن ها را خوشحال می کند یا دنبال گروهی دیگر در جایی دیگر می گردند؟ آیا می دانیم در حال تعلیم کارگردان ( فرزند مان) برای هدایت نمایش زندگی نسل های آینده هستیم؟ آیا دانش و مهارت های لازم را به او می آموزیم؟ آیا می دانیم چگونه او را هدایت کنیم تا هم خودش و هم دیگران شایستگی هایش را تحسین کنند؟ آیا او را آماده می کنیم تا کارگردان موثری هم برای خودش و هم برای جامعه باشد؟ آیا کمک می کنیم تا آگاهی، پشتکار و خلاقیت کلیدهای موفقیتش باشند؟ آیا به او یاد می دهیم تجربیاتش چراغ راه زندگیش و برای روشن نگاه داشتن آن شجاع باشد؟ آیا…

فروشگاه آنلاین اسباب بازی

منبع : اختاپوس