حل مسئله را میتوان به اشکال زیر تعریف کرد:
فرآیند مشاهده چیزی که در محیط جریان دارد و شناسایی مواردی که میتوانند تغییر یا بهبود یابند.
تشخیص اینکه چرا وضعیت فعلی به این شکل است و چه عوامل بر آن تأثیر میگذارند.
ایجاد رویکردها و گزینههایی برای تأثیرگذاری بر تغییر و تصمیم گیری است.
اقدامی برای اجرای تغییرات و مشاهده تأثیر آن اقدامات در محیط است.
هر مرحله در فرآیند حل مسئله شامل مهارتها و روشهایی است که پیچیدگی مسائل را تعیین کرده و آنها را حل میکند.
انسان میآموزد که چگونه از سنین پایین مشکلات ساده را حل کند (یادگیری در غذا خوردن، ایجاد حرکات هماهنگ و برقراری ارتباط) و با گذراندن زندگی، مهارتهای حل مسئله در انسان اصلاح شده و پیچیدهتر میشوند (آنها را قادر میسازد تا مشکلات بیشتری را حل کنند).
مسائل را میتوان به یکی از دو دسته زیر طبقه بندی کرد:
۱- رفع آن: حل یک مسئله را بیان میکند. برای مثال، یک راه حل کوتاه مدت و فوری میتواند به افزایش فعالیت بازاریابی منجر شود.
۲- انجام آن: حرکت کردن به مسیر درست برای آنچه میخواهید به دست آورید . به عنوان مثال برای رقابت با رقبای بازار نیاز به معرفی یک دامنه محصول جدید است. این نوع مسائل برای دستیابی به اهداف نیاز به برنامه ریزی طولانی مدت دارند.
صرف نظر از شدت یا پیچیدگی مسئله، روند کار باید به شرح زیر باشد:
منظم و کامل باشد.
شواهدی را ارائه دهید که نشان دهد چگونه مشکل حل شده است.
بدون اینکه ابتدا علت مشکل را بفهمید، از عجله در راه حل خودداری کنید.
امکان ارزیابی علل احتمالی را فراهم میکند.
به توانایی یافتن راهحلهای جدید و مناسب برای مسائل چه میگویند؟
به توانایی پیدا کردن راهحل مناسب و خلاقانه، حل مسئله خلاق یا همان CPS گفته میشود. افراد دارای این توانایی میتوانند در مدت کوتاهی فرصتها را شناسایی کنند و با راههای نوآورانه برنامهای برای غلبه بر موانع و رسیدن به اهداف تدوین کنند.
هدف از حل مسئله چیست؟
حل مسئله هم برای افراد و هم سازمانها مهم است چون به ما توانایی میدهد به محیط خود کنترل داشته باشیم. هدف از حل مسئله:
پیدا کردن راهحل برای مشکلاتی که در راه رسیدن به هدف قرار گرفتهاند
دور زدن موانع
درست کردن چیزهایی که خراب شدهاند
ریسکپذیری
بهبود عملکرد فرآیندها
و استفاده از فرصتها است.
فصل ۲
مسئله چیست؟
مسئله توسط افراد مختلف به شکلی متفاوت تعریف میشود. برای برخی از افراد شغل پیدا کردن نوعی مسئله است و برای برخی دیگر انجام دادن کار یک مسئله است. ممکن است یک یا چندین مشکل برای یک فرد وجود داشته باشد، اما هیچ کس نمیگوید که مشکلی در زندگی من وجود ندارد. به نظر میرسد همه افراد هر روز با مشکلاتی روبرو هستند.
در یک تعریف ساده: «مسئله به رخدادی گفته میشود که وضعیت مطلوب را دستخوش تغییر قرار داده است.»
زمانی که ما در وضعیت مطلوب قرار میگیریم، عملاً هیچ مشکلی نداریم، اما وقتی وضعیت فعلی ما به سمت مطلوب در حرکت نیست، ما دچار مسئله یا مشکل میشویم.
اگر مسئلهای در زندگی شخصی وجود داشته باشد، ممکن است افراد سعی کنند آن را رها کنند. اکثر مردم میگویند، اگر نمیتوانید برای مشکلی راه حلی پیدا کنید، آن را رها کنید و تسلیم شوید.
آنها ممکن است آن را رها کنند اما مشکل ممکن است آنها را رها نکند! این همیشه اتفاق میافتد، مردم از بانک وام میگیرند، اما نمیتوانند آن را پَس دهند. آنها میخواهند وام را رها کنند، اما بانک آنها را رها نمیکند.
تفکر حل مسئله چیست؟ روش ها و تکنیک های تمرکز و تفکر برای حل مسئله
اکنون بخوانید
فصل ۳
اهمیت حل مسئله
حل مسائل هم برای افراد و هم سازمانها امری مهم است، زیرا به ما این امکان را میدهد بر محیط خود کنترل داشته باشیم. میتوان اهمیت حل مسئله را به موارد زیر تقسیم کرد:
رفع نقصها
بعضی از چیزها با گذشت زمان فرسوده و خراب میشوند، برخی دیگر از روز اول دارای نقص هستند. محیطهای شخصی و شغلی پُر از مسائل، فعالیتها، تعاملات و فرآیندهایی است که نقض شدهاند یا به روشی که تمایل به انجام آن دارند، عمل نمیکنند.
حل مساله مکانیزمی را برای شناسایی این موارد به ما ارائه میدهد که دلیل نقض شدن آنها را مشخص میکند و برای حل آنها یک مسیر عملی تعیین میکند.
مقابله با خطر
انسانها یاد گرفتهاند که امور مختلف زندگی را شناسایی کنند و از روابط علت و معلولی در محیط خود آگاهی پیدا کنند.
این مهارتها نه تنها ما را قادر میسازند که هنگام مشکل آنها را برطرف کنیم، بلکه پیش بینی میکنند که چه اتفاقی ممکن است در آینده بیفتد (براساس تجربه گذشته و رویدادهای فعلی).
حل مسئله را میتوان در مورد حوادث پیش بینی شده آینده به کار بُرد و از آن استفاده کرد تا در زمان فعلی بتواند احتمال وقوع آن را پیشبینی کند و یا در صورت وقوع آن را تغییر دهد.
بهبود عملکرد
یک شبکه پیچیده و همیشه در حال تغییر در ارتباطات وجود دارد و در نتیجه، اقدامات یک فرد اغلب تأثیر مستقیم بر دیگران خواهد داشت.
این وابستگیهای متقابل، انسانها را قادر میسازد تا برای حل مشکلات پیچیدهتر با هم کار کنند و نیرویی را ایجاد کنند که همه را ملزم به بهبود عملکرد کند تا با پیشرفتهای دیگران سازگار شوند.
حل مشکلات به ما کمک میکند روابط را درک کنیم و تغییرات و بهبودهای لازم را برای رقابت و بقاء در یک محیط در حال تغییر به کار گیریم.
استفاده از فرصت
حل مسئله فقط پاسخگویی به محیط موجود نیست (اصلاح آن). این همچنین در مورد نوآوری، ایجاد چیزهای جدید و تغییر محیط برای شرایط مطلوبتر است.
حل مسائل ما را قادر میسازد تا فرصتهای موجود در محیط را شناسایی و از آن بهره برداری کنیم و کنترل را بر آینده اعمال کنیم. از طریق آموزش، تمرین و یادگیری میتوان توانایی حل مؤثرتر مشکلات را به دست آورد و با گذشت زمان پیچیدگیها و دشواریها را برطرف کند.
فصل ۴
فواید حل مسئله
استفاده از روش حل مسئله برای همه افراد در هر موقعیتی لازم است. برخی از دلایل استفاده از حل مسئله در زیر آورده شدهاند:
حل مسئله باعث میشود افراد ایدهها را شناساسی کنند. هنگام حل مسائل، افراد به جای چکیده، در چارچوب مسئله غرق میشوند.
حل مسئله افراد را تشویق میکند که به توانایی خود رده و برای یافتن راه حل فکر کنند.
حل مسئله اطلاعات ارزیابی مداوم را فراهم میکند که میتواند به مدیران در تصمیم گیریهای سازمانی کمک کند. بحثهای مربوط به حل مشکل، منبع غنی از اطلاعاتی در مورد دانش را در اختیار سازمانها قرار میدهد.
فعالیتهای خوب حل مسئله نقطه ورودی را فراهم میکند که به همه افراد اجازه میدهد روی یک مسئله کار کنند. ماهیت اصلی این مهم باعث میشود تا ایدههای موجود برای به چالش کشیدن دانش و درک بیشتر آنها گسترش یابد.
حل مسئله قدرت تجزیه و تحلیل را توسعه میدهد. این مهم به افراد کمک میکند تا با دانش خود مسائل دنیای واقعی و فرضی را به شکلی بنیادین حل کنند.
حل مسئله بسیار لذت بخش است. به افراد این امکان را میدهد تا با سرعت کار کنند و در مورد نحوه کشف مسئله تصمیم بگیرند. از آنجا که تمرکز فقط به یک پاسخ خاص محدود نمیشود، افراد و سازمانها در سطوح مختلف توانایی، میتوانند چالشها و موفقیتهای مربوط به یک مسئله را تجربه کنند.
هنگامی که افراد رویکرد حل مسئله در امور را درک میکنند، یک مسئله میتواند به یک پتانسیل خوب برای اکتشاف و درک مسائل پنهان باشد.
فصل ۵
مهارتهای حل مسئله
برای اینکه بتوانید در حل مسئله مؤثر باشید، به مهارتهای اصلی دیگری نیاز دارید که شامل موارد زیر هستند:
خلاقیت
مسائل معمولاً به صورت شهودی یا سیستماتیک حل میشوند. از شهود زمانی استفاده میشود که دانش جدیدی لازم نباشد، شما به اندازه کافی میدانید که میتوانید سریع تصمیم بگیرید و مشکل را حل کنید، یا برای حل مسئله از عقل سلیم یا تجربه استفاده میکنید.
مشکلات پیچیدهتر یا مسائلی که قبلاً تجربه نکردهاید، به یک رویکرد منظم و منطقیتری احتیاج دارند و برای این کار افراد باید از تفکر خلاق استفاده کنند.
تحقیق مهارتها
تعریف و حل مشکلات اغلب افراد را ملزم به انجام تحقیقات میکند. این ممکن است یک جستجوی ساده در گوگل یا یک پروژه تحقیقاتی دقیقتری باشد.
کار گروهی
بسیاری از مشکلات بهتر است با ورود افراد دیگر تعریف و حل شوند. کار تیمی ممکن است مانند یک کار معمولی به نظر برسد، اما در خانه و مدرسه و همچنین در محل کار بسیار مهم است.
هوش احساسی
تأثیر یک مشکل یا راه حل بر افراد باید مورد توجه قرار گیرد. هوش احساسی (توانایی شناخت احساسات خود و دیگران)، به شما کمک میکند تا به یک راه حل مناسب برسید.
مدیریت ریسک
حل یک مسئله شامل مقدار مشخصی از خطر است، این خطر باید در مقابل حل نشدن مشکل سنجیده شود.
تصمیم گیری
حل مسئله و تصمیم گیری مهارتهای نزدیک به هم هستند و تصمیم گیری قسمت مهمی از روند حل مسئله است، زیرا شما اغلب با گزینههای مختلفی دست و پنجه نرم خواهید کرد.
فصل ۶
روند حل مسئله
برای مدیریت و اداره یک سازمان موفق، رهبر باید کارکنان را راهنمایی کرده و فنون حل مسئله را توسعه دهد. یافتن یک راه حل مناسب برای مسائل میتواند با پیروی از چهار مرحله زیر انجام پذیرد:
۱- مسئله را تعریف کنید
واقعیت را از نظر و عقیده متمایز کنید
علل اصلی را مشخص کنید.
برای کسب اطلاعات با هر جناح درگیر مشورت کنید.
مشکل را به طور خاص بیان کنید.
مشخص کنید کدام استاندارد یا انتظار نقض شده است.
تعیین کنید که مشکل در کدام فرآیند نهفته است.
از تلاش برای حل مشکل بدون داده خودداری کنید.
۲- راه حلهای جایگزین را ایجاد کنید
در ابتدا ارزیابی گزینهها را به زمان دیگری موکول کنید.
همه افراد درگیر را در تولید گزینههای دیگر مشارکت دهید.
گزینههای متناسب با اهداف سازمانی را مشخص کنید.
گزینههای کوتاه مدت و بلند مدت را مشخص کنید.
با دیگران در ایده هم فکری داشته باشید.
به دنبال گزینههایی باشید که ممکن است مشکل را حل کنند.
۳- یک جایگزین را ارزیابی و انتخاب کنید
گزینهها را نسبت به یک استاندارد هدف ارزیابی کنید.
همه گزینهها را بدون تعصب ارزیابی کنید.
گزینهها را نسبت به اهداف تعیین شده ارزیابی کنید.
نتایج اثبات شده و احتمالی را ارزیابی کنید.
گزینه انتخاب شده را صریحاً بیان کنید.
۴- راه حل را پیاده سازی و پیگیری کنید
بازخورد تمامی جوانب را جمع آوری کنید.
به دنبال پذیرش یا اجماع توسط همه آسیب دیدگان باشید.
اقدامات و نظارت مستمر را تعیین کنید.
نتایج بلند مدت را بر اساس راه حل نهایی ارزیابی کنید.
تفکر تحلیلی تجزیه مدار ؛ روشی مؤثر و کارآمد برای حل مسئله
اکنون بخوانید
فصل ۷
مراحل حل مسئله
حل مسئله مؤثر معمولاً شامل چندین مرحله به شرح زیر است:
۱- شناسایی مشکل
این مرحله شامل تشخیص وجود یک مشکل، شناسایی ماهیت مسئله و تعریف مسئله است. مرحله اول حل مسئله ممکن است واضح به نظر برسد اما غالباً به فکر و تحلیل بیشتری نیاز دارد.
شناسایی یک مسئله به خودی خود کار دشواری است. اصلاً مشکلی پیش امده است؟ ماهیت مسئله چیست؟ آیا مشکلات بیشماری وجود دارند؟ چگونه میتوان مسئله را به بهترین وجه تعریف کرد؟
با صرف زمان برای تعریف مسئله، نه تنها خودتان آن را واضحتر خواهید فهمید، بلکه میتوانید ماهیت آن را به دیگران نیز منتقل کنید که منجر به مرحله دوم شود.
برای این مرحله، تفکر انتقادی، تفکر واگرا، تفکر تحلیلی، تفکر تیمی یا تفکر سیستمی مورد استفاده قرار میگیرند.
۲- ساختار مسئله
این مرحله شامل یک دوره مشاهده، بازرسی دقیق، حقیقت یابی و ایجاد یک تصویر واضح از مشکل است. به دنبال شناسایی مسئله، ساختار مسئله و افزایش درک آن است.
این مرحله در مورد کشف و تجزیه و تحلیل واقعیتها، ایجاد یک تصویر جامعتر از اهداف و موانع است. این مرحله ممکن است برای مشکلات خیلی ساده لازم نباشد اما برای مشکلات پیچیدهتر ضروری است.
۳- جستجو برای راه حل
در طول این مرحله میتوانید طیف وسیعی از اقدامات ممکن را ایجاد کنید. از اطلاعات جمع آوری شده در دو مرحله اول، اکنون زمان آن رسیده است که در مورد راه حلهای ممکن برای مسئله فکر کنیم.
در یک موقعیت گروهی، این مرحله اغلب به صورت جلسه طوفان مغزی انجام میشود و به هر فرد در گروه اجازه داده میشود که نظرات خود را درباره راه حلهای ممکن (یا راه حلهای جزئی) بیان کنند.
در سازمانها افراد مختلف تخصصهای متفاوتی دارند، بنابراین شنیدن نظرات هر یک از طرفهای مربوط لازم و مفید است.
۴- تصمیم گیری
این مرحله شامل تجزیه و تحلیل دقیق اقدامات مختلف عملی و سپس انتخاب بهترین راه حل برای اجرا است. این مرحله شاید پیچیدهترین قسمت فرآیند حل مسئله باشد.
با ادامه گام قبلی، اکنون وقت آن است که به هر راه حل بالقوه نگاهی بیندازیم و آن را با دقت تجزیه و تحلیل کنیم. اجرای برخی از راه حلها به دلیل مشکلات دیگری مانند محدودیت زمانی یا بودجه امکان پذیر نیست.
در این مرحله مهم است توجه کنیم که چه اتفاقی میتواند بیفتد اگر برای حل مشکل کاری انجام نشود، گاهی اوقات تلاش برای حل مسئلهای که منجر به مشکلات بیشتری میشود، به برخی از تفکرات بسیار خلاقانه و ایدههای نوآورانه نیاز دارد.
سرانجام، تصمیم بگیرید که کدام روش را انتخاب کنید، تصمیم گیری مهارت مهمی در حل مسئله است.
۵- پیاده سازی
این مرحله شامل پذیرش و اجرای روشهای منتخب است. اجرا به معنای اقدام بر روی راه حل انتخابی است.
در حین اجرا، مشکلات بیشتری به وجود میآیند، خصوصاً اگر شناسایی یا ساختار مسئله اصلی به طور کامل بررسی نشده باشد! این مرحله معمولاً شما را ملزم به انجام اقدامات زیر میکند:
برای اجرای راه حل انتخابی یک برنامه عملیاتی تهیه کنید.
اهداف را تعریف کنید و آنها را به موارد قابل اندازه گیری تقسیم کنید.
جدول زمانی را برای اجرا مشخص کنید.
طرح را به همه افراد درگیر اطلاع دهید.
کانال های بازخورد را برای استفاده در طول فرآیند ایجاد کنید.
۶- کنترل راه حل
اطمینان حاصل کنید که پیشرفت را به طور مداوم اندازه گیری میکنید تا مطمئن شوید که آیا راه حل شما کار میکند یا خیر! برای تعیین اینکه آیا راه حل نیازهای موجود را برآورده میکند، داده ها و بازخورد دیگران را جمع آوری کنید.
در صورت بروز هرگونه اتفاق غیرمترقبه، ممکن است لازم باشد که فرآیند را از دوباره تنظیم کنید. اگر احساس میکنید راه حل مطابق برنامه کار نمیکند، ممکن است لازم باشد به راه حلهای جایگزین خود برگردید و برنامه جدیدی را اجرا کنید.
فصل ۸
تفاوت بین حل مسئله و تصمیم گیری
اگرچه بین حل مسئله و تصمیم گیری تمایز روشنی وجود دارد، اما این دو اغلب اشتباه گرفته میشوند. حل مسئله با تصمیم گیری تفاوت اساسی دارد.
مشکل زمانی رخ میدهد که چیزی آنطور که باید رفتار نمیکند، چیزی از هنجار خارج میشود یا مشکلی پیش میآید. تصمیم گیری در واقع انتخاب بین گزینههای مختلف است.
«در پاسخ به این سؤال که کدام کامپیوتر را بخرم؟ تصمیم گیری لازم است. در پاسخ به این جمله که چرا رایانه من کار نمیکند؟ به حل مسئله نیاز است.»
بیشتر روشهای حل مسئله از الگوی مشترکی پیروی میکنند که با تعریف مسئله و با توجه به راه حلهای بالقوه شروع میشوند و با انتخاب، آزمایش و اجرای یک اقدام عملی به اوج خود میرسند.
تکنیکهای تفکر واگرا میتوانند در تولید ایدههای خلاقانه مفید باشند، در حالی که تفکر همگرا میتواند به ساختار و ارزیابی راه حلهای بالقوه کمک کند.
نکنیکها و روشهای حل مسئله
در زیر به برخی از مهمترین مِتدهای حل مسئله اشاره میکنیم:
تحلیل ریشهای علت (Root Cause Analysis)
تجزیه و تحلیل علت ریشهای، روشی برای شناسایی دلایل اساسی یک مسئله است. این روش معمولاً هنگامی استفاده میشود که چیزی به خوبی پیش نمیرود.
حل مسئله، بررسی حادثه و تجزیه و تحلیل علت ریشهای به طور اساسی با سه سؤال اساسی مرتبط است:
مشکل چیست؟
چرا این اتفاق افتاد؟
برای جلوگیری از تکرار آن چه باید کرد؟
تحلیل ریشهای علت شامل سه مرحله است:
تعریف کردن: مسئله را با تأثیر آن بر اهداف کلی تعریف کنید.
تجزیه و تحلیل کردن: مشکل را تجسم کنید. این مورد علل ایجاد مشکل را توضیح میدهد.
حل کردن: با انتخاب بهترین راه حل از هرگونه تأثیر منفی در اهداف جلوگیری کنید. راه حلهای مؤثر باید تغییری در نحوه اجرای فرآیند توسط افراد ایجاد کنند.
علل مسائل انواع متفاوتی دارند:
علل جسمی: آنها ملموس و مادی هستند.
علل انسانی: وقتی مردم کار اشتباهی انجام میدهند یا کاری را که لازم است انجام نمیدهند. علل انسانی معمولاً به موارد جسمی منجر میشوند.
علل سازمانی: این مورد درباره یک سیستم، روند یا سیاستی است که مردم برای تصمیم گیری یا انجام کار خود از آن استفاده میکنند.
رویکرد تحلیل ریشهای علت، هر سه نوع علت بالا را بررسی میکند. این شامل بررسی تأثیرات منفی الگوها، یافتن نقایص پنهان و تعریف اقدامات خاصی است که در ایجاد مشکل نقش داشتهاند.
روش کَتوو (CATWOE)
به نظر میرسد که موارد زیر یک چک لیست ساده برای یافتن راه حل برای مسائل هستند:
مشتریها
بازیگران
روند تحول
جهان بینی
مالکان
محدودیتهای محیطی
با کمک این چک لیست شما ممکن است راه حلهای شگفت آوری را پیدا کنید و روشهای مختلفی را در راستای آن امتحان کنید.
روش کتتو امکان شناسایی مشکل، بررسی آنچه شرکتها آرزو میکنند و راه حلهایی که میتوانند سهامداران را تحت تأثیر قرار دهند را فراهم میکند.
مشتریان: آنها چه کسانی هستند و مشکل چگونه بر آنها تأثیر میگذارد؟
بازیگران: چه کسی درگیر این مسئله است؟ چه کسی باید درگیر این مشکل شود؟
فرآیند تحول: چه فرآیندهایی تحت تأثیر این مشکل قرار میگیرند؟
جهان بینی: تصویر کلی از آنچه اتفاق میافتد چیست؟ آیا پیامدهای جهانی وجود دارند؟
مالکان: چه کسی صاحب روند یا وضعیت فعلی است و او چه نقشی در تصمیم گیری دارد؟
محدودیتهای محیطی: آیا محدودیتهایی وجود دارند که بتوانند نتیجه نهایی را تحت تأثیر قرار دهند؟
همه این عناصر چشماندازهای جدیدی را ایجاد میکنند و به بررسی مسئله کمک میکنند. روش CATWOE قبل از مشارکت فعالانه سایر اعضای تیم در تصمیم گیری، اطلاعات جامعتری را در مورد مشکل فراهم میکند و به تعیین شدت مسئله میپردازد.
روش پنج چرا (Five Whys)
روش پنج چرا به شما کمک میکند تا به سرعت ریشههای یک مسئله را پیدا کنید. ممکن است از آن برای عیب یابی، بهبود کیفیت و حل مشکلات استفاده کنید.
سادگی این روش انعطاف پذیری زیادی به آن میدهد و به خوبی با روشها و تکنیکهای دیگر ترکیب میشود.
تکیک پنج چرا از جریان شش مرحلهای استفاده میکند:
جمع شدن تیم: برای حل مسئله لازم است اعضای تیم دور هم جمع شوند.
تعیین مشکل: تعریف مسئله باید توسط همه اعضای تیم به توافق برسد.
کلید چرایی: بپرسید چرا این مشکل پیش آمده است؟ فقط از حقایق بدون حدس و گمان استفاده کنید.
مابقی چرایی: سؤال بالا را دوباره بپرسید و آنقدر ادامه دهید تا مشکل اصلی پیدا شود. ممکن است همه پنج سؤال تمام نشوند و سؤالات بیشتر یا کمتر از پنج عدد باشند.
برنامه عملیاتی: وقتی تیم علت اصلی را شناسایی کردند، وقت آن است که لیستی از اقدامات را برای جلوگیری از تکرار مشکل در آینده مورد بحث قرار دهند.
تحلیل و بررسی: تجزیه و تحلیل نیز بسیار مهم است. باید در مورد میزان مؤثر بودن اقدامات بحث شود. اگر هدف محقق نشده است، لازم است فرآیند تکرار شود.
حرکت سریع از پاسخ به سؤال بعدی مهم است، زیرا به شما این امکان را میدهد که قبل از اینکه مسئله را درک کنید، یک تصویر کلی از آن تعیین کنید.
نمودار استخوان ماهی (Fish bone Diagram)
اغلب نه تنها یک دلیل اصلی وجود ندارد، بلکه چندین مسئله به هم پیوسته وجود دارند که راه خود را به یک تلاقی آشفته که به مشکل کلی مرتبط میشود، تبدیل میکنند.
چه رضایت مشتری پایین باشد، چه مشکل در به موقع انجام پروژهها، مسائل ممکن است به شکلی به هم تنیده باشند.
با این حال نترسید! زیرا مفهومی برای حل این مسئله، در قالب نمودار استخوان ماهی وجود دارد. استخوان ماهی که به نام نمودار ایشیکاوا نیز مشهور است، راه حلی است که در واقع از ماهی الهام میگیرد.
با پشتیبانی از یک چارچوب تحلیلی مؤثر، نمودار استخوان ماهی یک ابزار خارق العاده است که اجازه میدهد تا یک تیم برای ایجاد طوفان فکری در مورد علتهای اصلی ایجاد یک مسئله، دست به کار شوند. نحوه کار این روش به این صورت است:
در مرحله اول، شما به سر ماهی احتیاج دارید. میخواهید چه مشکلی را حل کنید؟ آن را با دقت در نظر بگیرید، زیرا این امر اساس نمودار شما را تشکیل میدهد. یک پیکان را در سراسر صفحه قرار دهید و به مشکل خود اشاره کرده و ستون فقرات ماهی را ایجاد کنید.
مشکلات اصلی چیست؟ شروع یک چارچوب برای ستون فقرات جهت حمایت از تحلیل مفید است.
با تیم خود مشکلی را که میخواهید حل کنید شناسایی کرده و آن را در کنار صفحه بنویسید. پیکان را به سمت خود بکشید.
علل را دسته بندی کرده و این نمودارها را به عنوان شاخه یا استخوانهای ستون فقرات مرکزی بکشید. نمودار در این مرحله مانند اسکلت ماهی به نظر میرسد.
دلایل اصلی مشکلات را جستجو کرده و در شاخه مربوطه یادداشت کنید.
لحظهای را به تأمل و تصمیم گیری در مورد علل اصلی اختصاص دهید. اینها مواردی هستند که میتوانید حل کنید. مرتباً از خود سؤال کنید که چرا؟ سرانجام به علت اصلی خود خواهید رسید.
هدف اصلی نمودار استخوان ماهی، شناسایی علت اصلی مسائل است، اما این کار را به مستقیمترین روش ممکن انجام میدهد و اتلاف وقت در هنگام ایجاد دلایل اصلی را کاهش میدهد.
مدل ایسبرگ (Iceberg)
به کارگیری روش ایسبرگ برای حل مسئله، روشی برای ایجاد راه حلهای پایدار و طولانی مدت ایجاد میکند. ساختار اصلی مدل ایسبرگ به شرح زیر است:
وقایع: ابتدا آنچه را که اتفاق افتاده است یا آنچه اتفاق میافتد مشاهده و توصیف کنید.
الگوها و روندها: تعیین کنید که آیا این رویدادهای قبلاً اتفاق افتادهاند؟ الگوهای وقوع کدام هستند؟ چه روندهایی را دیدهاید؟
ساختارها و سیستمها: رویهها یا رفتارهایی را که در این روندها نقش داشتهاند را شناسایی کنید. چرا این اتفاق میافتد؟
مدلهای ذهنی: باورها و فرضیاتی که سیستم را ایجاد و شکل دادهاند چیستند؟
روش ایسبرگ رویکردی سیستمی و کاربردی است که براساس آن تحلیل یک مسئله شامل چهار مرحله فوق میشود. هر یک از مراحل بالا بیان میدارند که مسائل ما همانند یک کوه یخی هستند که ما تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد آن را میبینیم و مابقی آن از دید ما پنهان است.
این روش به بررسی ساختارهای مسئله و توجه به مجموعه علت و معلولهایی است که بر یکدیگر اثر گذاشته و مشکل را ایجاد کردهاند.
فصل ۱۰
استراتژیهای حل مسئله
حل مسئله دارای چندین استراتژی به شرح زیر است:
الگوریتم
الگوریتم روشی مرحله به مرحله است که همیشه یک راه حل صحیح تولید میکند. فرمول ریاضی مثال خوبی از الگوریتم حل مسئله است. اگرچه الگوریتم پاسخ دقیق را تضمین میکند، اما همیشه بهترین روش حل مسئله نیست! زیرا میتواند بسیار وقت گیر باشد.
به عنوان مثال، اگر سعی داشتید با استفاده از یک الگوریتم تمام ترکیبات عددی ممکن را برای بازگشایی یک قفل کشف کنید، این کار بسیار طولانی میشود.
ابتکار عمل
ابتکار عمل یک استراتژی ذهنی میباشد که ممکن است در شرایط خاصی کارساز باشد. برخلاف الگوریتم، اکتشافات علمی همیشه یک راه حل صحیح را تضمین نمیکنند.
با این حال، استفاده از این استراتژی به مردم این امکان را میدهد که مشکلات پیچیده را ساده کرده و تعداد کل راه حلهای ممکن را به مجموعه قابل کنترلتری کاهش دهند.
آزمایش و خطا
رویکرد آزمون و خطا در حل مسئله، شامل آزمایش چندین راه حل مختلف و رد راه حلهایی است که مؤثر نیستند. اگر تعداد محدودی گزینه در دسترس داشته باشید، این روش میتواند گزینه خوبی باشد.
اگر گزینههای مختلفی وجود داشته باشند، بهتر است قبل از اقدام به آزمون و خطا، گزینههای احتمالی را با استفاده از روشهای دیگر حل مسئله بررسی کنید.
بینش
در بعضی موارد، راه حل یک مسئله میتواند به بصیرت ناگهانی نیاز داشته باشد. به گفته محققان، بینش میتواند به این دلیل رخ دهد که شما میفهمید این مشکل در واقع مشابه چیزی است که در گذشته با آن سر و کار داشتهاید.
اما در بیشتر موارد، فرآیندهای ذهنی که منجر به بینش میشوند، خارج از آگاهی فرد اتفاق میافتند.
تفکر تحلیلی تجزیه مدار ؛ روشی مؤثر و کارآمد برای حل مسئله
اکنون بخوانید
فصل ۱۱
موانع حل مسئله
مسلماً حل مسئله روند بی عیب و نقصی نیست! تعدادی از موانع مختلف وجود دارند که میتوانند در توانایی ما در حل سریع و کارآمد یک مسئله اختلال ایجاد کنند. محققان تعدادی از این موانع ذهنی را توصیف کردهاند که شامل موارد زیر هستند:
رفع عملکرد
این اصطلاح به گرایش برای مشاهده مشکلات فقط به روال عرفی آنها اشاره دارد. ثابت بودن عملکرد باعث میشود افراد نتوانند به طور کامل همه گزینههای مختلف را که ممکن است برای یافتن یک راه حل وجود داشته باشند را مشاهده کنند.
اطلاعات بیربط یا گمراه کننده
وقتی میخواهید مشکلی را حل کنید، مهم است که بین اطلاعات مربوط به موضوع و دادههای بیربطی که میتوانند به راه حلهای نادرست منجر شوند، تفاوت قائل شوید.
وقتی مشکلی بسیار پیچیده باشد، تمرکز روی اطلاعات گمراه کننده یا بیربط آسانتر خواهد بود.
فرضیات
در هنگام برخورد با مشکل، مردم معمولاً در مورد محدودیتها و موانعی که از راه حلهای خاص جلوگیری میکنند، فرضیاتی ارائه میدهند. این فرضیات ممکن است حل مشکل را پیچیدهتر کنند.
مجموعه ذهنی
یکی دیگر از موانع معمول حل مسئله به عنوان مجموعه ذهنی شناخته میشود. این روش گرایش افراد به استفاده از راه حلهایی است که در گذشته کاربرد داشتهاند.
مجموعه ذهنی میتواند ابزاری مفید برای حل مسائل متعارف باشد (مسائلی که همیشه افراد در هر زمان با آنها مواجه میشوند). با این حال، مجموعه ذهنی ممکن است برای یافتن راه حلهای مؤثر برای مشکلات جدید، روشی قدیمی باشد.
فصل ۱۲
چهار نکته در تقویت مهارت حل مسئله
اگر هنگام تلاش برای حل یک مسئله، در خارج از منطقه راحتی خود احساس آسودگی میکنید و به توانایی حل مسئله خود شک دارید، روشهای زیادی برای توسعه مهارتهای شما وجود دارند. در اینجا چند نکته برای بهبود روش حل مسئله بیان شدهاند:
روی راه حل تمرکز کنید
متمرکز شدن در حل مشکل مهم است. تغییر تمرکز بر روی مشکل فعلی در نتایج و راه حلهای احتمالی، میتواند چشم انداز مثبتتری به شما بدهد و چشمانتان را به روی راه حلهای جدیدی باز کند.
مشکل را به روشنی تعریف کنید
حل مشکلی برای فردی که هرگز برای تعریف آن وقت نگذاشته است بسیار دشوار میباشد. هیچ محل کاری کامل نیست و معمولاً انواع مختلفی از مشکلات مرتبط با هم وجود دارند که میتوانند هر زمان حل شوند.
اگر در طی فرآیند حل مسئله دچار مشکل و حواس پرتی شدید، به مرحله یک برگردید و مطمئن شوید که هنوز تمرکز دارید.
در مورد یک روند موافقت کنید
اگر به عنوان بخشی از تیم حل مسئله هستید، بسیار مهم است که قبل از شروع فرایند حل مسئله، با قوانین و روشهای اساسی موافقت کنید. این روند ساده خواهد بود و به شما کمک میکند تا از درگیری جلوگیری کنید.
حتماً از گوش دادن فعال استفاده کنید
بهترین حل کنندگان مشکلات، شنوندگانی عالی هستند. حل مسئله مستلزم آن است که ورودیها و نظرات مختلفی را در نظر بگیرید و آنها را به دقت تجزیه و تحلیل کنید. مهم است که افراد درگیر در این فرآیند درک لازم از موضوع را داشته باشند.
فصل ۱۳
حل مسئله در نوجوانان
برای اینکه افراد بتوانند سالهای پیچیده نوجوانی خود را پشت سر بگذارند، مهارتهای حل مسئله امری ضروری است. همه ما باید هر روز، در کار و موقعیتهای اجتماعی، مشکلات خود را حل کنیم. با توسعه مهارتهای حل مسئله، نوجوانان قادر خواهند بود:
درگیریها را سازماندهی کنند.
مستقل باشند.
به اهداف چالش برانگیز دست یابند.
خودشان تصمیم بگیرند.
کمک به نوجوان در پرورش این مهارتها باید احساس راحتی و اعتماد به نفس بیشتری نسبت به موقعیتها و شرایطی که ممکن است پیش بیاید، ایجاد کند.
توانایی حل مسئله میتواند از تبدیل مسائل کوچک به مسائل بزرگ جلوگیری کند، بنابراین میتواند تأثیر مهمی بر سلامت روان نوجوان داشته باشد. به عنوان والدین، باید بتوانید مهارتهای حل مسئله در نوجوان خود را بهبود ببخشید.
فصل ۱۴
حل مسئله در رشد کودکان
کودکان هرچه زودتر حل مشکلات را شروع کنند، با بالغ شدن آمادگی بیشتری برای مقابله با چالشهای بزرگتر خواهند داشت. با معرفی مهارتهای حل مسئله در کلاس، کودکان یاد میگیرند که در مورد مراحل مختلف حل مسئله به شرح زیر فکر کنند:
مشکلات را شناسایی کنند.
راه حلهای ممکن طوفان فکری را پیدا کنند.
راه حلهای مناسب را آزمایش کنند.
نتایج را تجزیه و تحلیل کنند.
با مشاهده مشکلات به عنوان فرصتهای رشد، کودکان ضمن ایجاد اعتماد به نفس، درک خود را گسترش میدهند. کلاس یک محیط امن و کنترل شده است، به شرطی که معلمان درک درستی از مسائل و نحوه حل آنها داشته باشند.
مدارس خوب میدانند که حل مسئله در رشد کودک مهم است. بنابراین، تمرینات حل مسئله در طیف گستردهای از کلاسها گنجانده شدهاند.
هدف این است که با تلفیق حل مسائل با خلاقیت، همکاری و ارتباطات، به تحقیق فکری دامن بزنند. از این طریق کودکان را قادر میسازتد تا به طور فعال درگیر مسائل روز شوند.
ما از کودکان خود میخواهیم که انواع مختلف مشکلات را حل کنند. بنابراین، آنها انعطاف پذیری را در خود ایجاد میکنند. از آنجا که آنها مرتباً حل مسئله را تمرین میکنند، عملکرد علمی خود را به طرز چشمگیری بهبود میبخشند.
مهارت حل مسئله در کودکان و راه های تقویت آن را بهتر بشناسید
اکنون بخوانید
فصل ۱۵
مهارتهای مهم حل مسئله در محیط کار
بسیاری از کارفرمایان به دنبال افرادی با مهارتهای عالی در حل مسئله هستند. در اینجا برخی از مهمترین مهارتهای حل مسئله برای موفقیت در کار عبارتند از:
گوش دادن: گوش دادن فعال به شما کمک میکند تا اطلاعات ارزشمندی را برای حل مسئله جمع آوری کنید. یک فرد آگاه به طور فعالانه به نظرات مختلف گوش میدهد تا مشکل، علت اصلی آن و راه حل های عملی را درک کند.
تفکر تحلیلی: تفکر تحلیلی به شما کمک میکند تا درمورد یک مسئله و دلایل آن تحقیق کنید. توانایی ایجاد رابطه علت و معلولی نیز در پیش بینی تأثیرات طولانی مدت یک اقدام ضروری است. کسانی که مهارت تحلیلی قوی دارند میتوانند اثربخشی راه حلهای مختلف را ارزیابی کنند و بهترین آن را انتخاب کنند.
خلاقیت: برای حل مسئله نیاز است که بین منطق و خلاقیت تعادل ایجاد کنید. شما باید از خلاقیت خود برای یافتن علت مسئله استفاده کنید. همچنین برای ایجاد راه حلهای ابتکاری نیاز به خلاقیت است. افراد خلاق چشم اندازهای منحصر به فردی ارائه میدهند و جهت جدیدی به شرکت میدهند.
ارتباطات: باید بتوانید ارتباط مؤثری با دیگران برقرار کنید. شاید لازم باشد شخصاً، از طریق تلفن، از طریق پیامک یا از ایمیل با دیگران صحبت کنید. همچنین ممکن است لازم باشد با افراد مختلف از جمله اعضای تیم، مشتریان و مدیران مکاتبه کنید. ارتباطات مؤثر از طریق کانالهای مختلف به شما امکان میدهد تا یک تحلیلگر خوبی باشید.
تصمیم گیری: شما باید بتوانید تصمیم بگیرید که از چه روشهایی برای تحقیق در مورد مسئله استفاده میکنید و چگونه باید راه حل را پیاده سازی کنید. تقریباً در هر مرحله از حل مسئله نیاز به تصمیم گیری دارید.
کار گروهی: حل مسئله شامل کار گروهی است. شما از همکاران خود در مورد دیدگاه آنها در مورد مسئله سؤال میکنید، آنها را درگیر ایجاد راه حلهای مؤثر میکنید، نظراتشان را در مورد راه حل انتخابی میپرسید و برای اجرای روند به اعضای تیم اعتماد میکنید. مشارکت و ایجاد انگیزه در همه اعضای تیم برای حل مؤثر مسئله ضروری است.
فصل ۱۶
معرفی کتاب در حوزه حل مسئله
در زیر به چند کتاب درباره حل مسئله اشاره میکنیم:
۱- مهارتهای حل مسئله
نوشته: خسرو امیرحسینی
ناشر: انتشارات عارف کامل
۲- ۱۰۱ تکنیک حل خلاق مسئله: راهنمای اندیشه های نو برای کسب و کار
نوشته: جیمز هیگینز
ناشر: شرکت چاپ و نشر بین الملل
۳- خلاقیت و حل مسئله
نوشته: برایان تریسی
ناشر: انتشارات دنیای اقتصاد
راوی : کاترین صادق پور
کلام آخر
زندگی زنجیرهای از موقعیتها است؛ اگر کسی در مسیر رشد قرار بگیرد، دائماً با موقعیتهایی روبرو خواهد شد که شاید نمیداند چگونه از پَس آنها برآید.
این شرایط ممکن است چالش برانگیز باشند، اما مسئله جدی نخواهند بود. یک مسئله واقعی این است که در زندگی فرد موقعیت جدیدی وجود ندارد، به این معنی که زندگی در حالت رکود است.
اگر بخواهیم به طور مداوم در یک روند رشد پویا قرار بگیریم، دائماً در موقعیتهای جدیدی قرار خواهیم گرفت که لزوماً نمیدانیم چگونه از پس آنها برآییم. اگر ما با بسیاری از این مسائل روبرو شویم، زندگی موفقی را تجربه خواهیم کرد.
ما در ذهن تلاش کردهایم تا بهترین و بهروزترین منابع لازم برای رشد و توسعه فردی و بهبود وضعیت کسبوکار را در اختیار کاربران قرار دهیم. اگر دوست دارید تکانی اساسی به وضعیت خود بدهید، همین حالا روی لینک زیر کلیک کنید و به ذهن بپیوندید.