ابعاد حقوق شهروندی


ابعاد حقوق شهروندی

معنای شهروندی مربوط به مفهوم شهروندی است و این حقوق متعلق به شهروندان یک دولت ملی است نه همه افرادی که به واسطه انسان بودن از حقوق خاصی برخوردار هستند.

بر این اساس باید دید که آیا حقوق مندرج در منشور حقوق شهروندی فقط حقوق شهروندی است یا حقوق بشر را نیز شامل می شود. نگاهی به برخی از حقوق مندرج در این سند نشان می دهد که حقوقی مانند حق مالکیت، حق حیات، حق آزادی اندیشه و بیان، حق حریم خصوصی، حق دادرسی عادلانه و برخی حقوق دیگر. نمونه هایی از حقوق بشر هستند که انسان ها به واسطه انسان بودن از آن برخوردارند. آنها مستحق برخورداری از آنها هستند و هیچ ویژگی عرضی نمی تواند مانع برخورداری آنها از این حقوق باشد. حقوق بشر متعالی فراتر از مفهوم شهروندی است که در قالب یک حکومت خاص وجود و معنای خود را می یابد. به بیان بهتر، «حقوق بشر آن دسته از حقوقی است که افراد فقط به خاطر انسان بودنشان باید داشته باشند و نه به دلیل ویژگی یا موقعیت خاصی».

بر این اساس، شهروندی که در قالب ویژگی عرضی و نه ذاتی شهروندی تعریف می شود، نمی تواند مترادف با تعریف موجه نظریه حقوق بشر باشد. البته این بدان معنا نیست که از ارزش نمادین منشور حقوق شهروندی کاسته شود، بلکه این منشور به طور جامع هم شامل حقوق شهروندی مانند حق شهروندی می شود و هم به حقوق بشر اهتمام داشته است و از این نظر از نظر منشور پیش رو در حمایت است یکی از مطالبات حقوق افراد اعم از شهروند یا غیر شهروند (بی تابعیت و افراد مقیم ایران) محسوب می شود و از لحاظ نظری دارای یک ارزش زیادی در مدل سازی اسناد و قوانین آینده و دستورالعمل های هیئت حاکمه دارد.

حرف پایانی

حقوق شهروندی حقوقی است که عنصر فعالی برای شناسایی افراد در توانایی مشارکت و بهره مندی از برخی مزایا و مسئولیت ها در عرصه حکومت است. تابعیت مفهومی است که مختص اتباع یک دولت است و خارجیان مقیم یک کشور یا افراد بدون تابعیت از دایره مفهومی آن مستثنی هستند. بنابراین تفاوت آشکاری بین حقوق شهروندی و حقوق بشر وجود دارد و آن این است که حقوق بشر بر خلاف ماهیت عرضی شهروندی عاری از این گونه محدودیت هاست و همه انسان ها به دلیل انسانی بودن باید از این حقوق برخوردار باشند. به عبارت دیگر، شهروندی اساساً ارتباطی با برخورداری از حقوق بشر ندارد. با همه این اوصاف، منشور حقوق شهروندی بر خلاف عنوانش، سندی است که هم به حقوق بشر و هم حقوق شهروندی در ابعاد مختلف توجه کرده است.

تمایز بین شهروندی و حقوق بشر به این دلیل است که تجربه تاریخی جوامع بشری نشان می‌دهد که گسترش مفهوم شهروندی یا عضویت در یک جامعه سیاسی فراگیر، رابطه معناداری با ضرورت‌های نظامی و اداری دولت مدرن و سیاسی شدن کشور ایجاد کرده است. روابط اجتماعی و فعالیت های روزانه

حقوق شهروندی مفهومی نسبتا جدیدتر از حقوق بشر است و آغاز شهروندی را می توان همزمان با ظهور دولت های ملی دانست.رابطه حقوق شهروندی و حقوق بشر

اگرچه گفتمان حقوق شهروندی و حقوق بشر پیوندهای زیادی دارد، اما منشأ هر یک متفاوت است. شهروندی لزوماً یک نظام هنجاری در نظر گرفته نمی شود. زیرا با ارزش ها و تحولات تاریخی و اجتماعی پیوند تنگاتنگی دارد. باز هم ارزش های حقوق بشر ادعای جهانی بودن دارند، اما رکن اساسی شهروندی «شهروندی» است. همچنین رابطه دو سویه حق و تکلیف که موجب ایجاد وضعیت شهروندی می شود در روابطی که حقوق بشر ایجاد می کند ماهیتی یک سویه و مطالبه گرانه دارد. بر خلاف دولت‌های باستانی/پیشامدرن که مردم رعایای دولت به حساب می‌آمدند و وظیفه آنها عمدتا پیروی از حاکم بود، در دولت‌های مدرن، به گفته روسو، افراد «شهروند» هستند به این معنا که در قدرت حکومت شریک هستند. دولت و به این معنا که آنها تابع قوانین دولتی هستند. پیروی می کنند، «شهروند» محسوب می شوند. بر این اساس شهروندی در واقع بیانگر جنبه فعال انسان و فرد در جامعه است. در این میان، تابعیت با رکن «ملیت» پیوند خورده است; از آنجا که تابعیت شهروندی یک کشور با در نظر گرفتن حقوق و تکالیفی که بر عهده اوست، به وضعیت یک شهروند دارای حقوق و تکالیف تابعیت، شهروندی می گویند که در واقع ایده اساسی حق است. به خود مختاری و فعال سازی شهروندان که از طریق مشارکت تحقق می یابد. پیدا می کند. در مقابل حقوق شهروندی، جهانی بودن حقوق بشر بدین معناست که صرف نظر از تابعیت، منشاء قومی یا نژادی، مبنای اجتماعی و ویژگی های عرضی از این دست، این حقوق برای همه انسان ها در هر کجا که هستند اعطا می شود. به عبارت دیگر، تمایز بین شهروندی و حقوق بشر به این دلیل است که تجربه تاریخی جوامع بشری نشان می‌دهد که گسترش مفهوم شهروندی یا عضویت در یک جامعه سیاسی فراگیر، رابطه معناداری با نیازهای نظامی و اداری دولت مدرن دارد. سیاسی شدن روابط اجتماعی و فعالیت های روزمره. تأسیس شد و بدین ترتیب با تغییر رویکرد حاکمان به تعبیه ساختاری مبتنی بر حقوق شهروندی - سربازان به جای رعیت - سازمان دفاعی و امنیتی جوامع به سمت نهادهای «حکومت با نمایندگی» یا «دولت مردمی» گرایش پیدا کرد. از نظر حقوقی شهروند ساکن شهر نیست. بلکه یک فرد در ارتباط با یک حکومت است و در این زمان مترادف شهروند محسوب می شود. مفهوم شهروندی یک رابطه حقوقی، سیاسی و معنوی است که شخص را به یک دولت ملی ملحق می کند. اما به نظر می رسد تاکید بر حقوق شهروندی به عنوان حقوقی که متعلق به شهروندان کشور است، موجب بی توجهی آگاهانه یا ناآگاهانه به جایگاه حقوق بشر در سطح جامعه شده و در نتیجه می تواند موجببی توجهی به حقوق و انسان شود.