داستان کوتاه آموزنده/شماره2


داستان کوتاه آموزنده
داستان کوتاه آموزنده

مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت.

اینطور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی می رفت.

مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: کجا می روی؟

مرد اسب سوار جواب داد: نمی دانم از اسب بپرس!

نتیجه:

این داستان زندگی خیلی از مردم است. آنها سوار بر عادتهایشان می تازند، بدون اینکه بدانند به کجا می روند!!

کتاب: اثر مرکب، - دارن هاردی