آیا کودکان باید شکست را تجربه کنند؟


آیا کودکان باید شکست را تجربه کنند؟
آیا کودکان باید شکست را تجربه کنند؟

همه انسانها در طی زندگی تلاش می کنند که به موفقیت دست یابند. در پی موفقیت یک حال خوب، آرامش و شادی درونی را حس می کنیم و در مقابل، ترس از شکست داریم.

شکست خوردن از تجربه های ناخوشایندی است که برای همه خاطره بدی را رقم میزند.

کودکان در زمینه تجربه شکست ضعیف تر از بزرگسالان هستند و روحیه لطیف تری نسبت به آنها دارند و ممکن است در مواجه شدن با شکست زودتر نا امید شده و عرصه را خالی کنند.

ما به عنوان پدر و مادر باید به کودکانمان بیاموزیم که در مواجه با شکست چگونه رفتار کنند و نا امید نشوند. شاید این آموزش از سخت ترین آموزشهای والدین به فرزندان است. چرا که ابتدا باید با شکست آشنا شود و خود بر شکست مسلط شود تا امکان آموزش آن مهیا باشد.

همه شنیده ایم که «شکست پل پیروزی است»؛ اما در عمل بسیاری از ما بعد از شکست، دست از تلاش برداشته و تمایلی به تکرار تجربه­ مان نداریم. این موضوع در کودکان هم بار ها دیده می شود. در واقع یکی از شکایات شایع والدین همین بی انگیزه شدن بچه ها بعد از تجربه کوچک ترین شکست­ ها است.

این مساله می تواند عوارض متعددی داشته باشد؛ شاید اگر بتوانیم به فرزندانمان یاد بدهیم که از شکست نترسیده و بتوانند آن را تبدیل به موقعیتی برای حرکت به سوی موفقیت کنند، قدم بزرگی برداشته ایم.

به فرزندانتان مقابله با شکست را بیاموزید:

هر چه در زمان صحبت و نصیحت بیان اینکه شکست پل پیروزی است، آسان است، در عمل باور به این مفهوم می تواند بسیار دشوار باشد. چه طور می توانیم به فرزندانمان یاد بدهیم تا از شکست های خود عبرت گرفته، از آن ها عبور کرده و برای موفقیت برنامه ریزی کنند؟

به دلایل متعدد شاید کودکان تا پیش از سن دبستان، به معنای واقعی کلمه شکست را تجربه نمی کنند.

اگر شما کودکی در سن و سال مهد کودک داشته باشید، متوجه خواهید شد که اگر چه او نمی تواند در برخی فعالیت ها به اهداف خود برسد، اما بعد از ناکامی در بیشتر مواقع، هیجانات شدیدی را تجربه نکرده و البته در بسیاری از موقعیت­ ها بعد از مدتی نیز دوباره تلاش می کند.

شاید نمونه بارز این وضعیت را در زمان آموزش مهارت هایی، چون دوچرخه ­سواری، اسکو ترسواری و یا قیچی کردن کاغذ و درست کردن کاردستی بتوانیم مشاهده کنیم. اما در حدود سن دبستان آرام آرام شکست معنای دیگری پیدا می کند. از این زمان به بعد بچه ها بعد از ناکام شدن، دچار هیجانات منفی می شوند. هیجاناتی که در برخی مواقع آن­چنان شدید است که مانع تلاش دوباره آن ها می شود.

اگر بخواهیم به صورت خلاصه چند نکته را متذکر شویم می توانیم بگوییم ما باید کاری کنیم که:

1-کودکان از شکست خوردن نترسند و از آن فرار نکنند.

2-کودکان بپذیرند که شکستها هم جزئی از زندگی هستند.

3-کودکان نحوه مواجه درست با شکست را یاد بگیرند.

4-کودکان بتوانند به نحوی مطلوب، علل شکست خود را ببینند و بررسی کنند.


مقابله با شکست
مقابله با شکست

رو به رو شدن با شکست:

نه ­تنها بسیاری از بچه ها که بسیاری از بزرگ ترها نیز از شکست می ترسند. تجربه شکست برای بسیاری از افراد به معنای نمایش بی­کفایتی و ناتوانی آن­هاست.

شاید فرزند شما نیز از همین گروه باشد و شما به تجربه دریافته اید که هر زمان که او در رسیدن به هدفی با ناکامی مواجه می شود تا مدتی ناراحت است، دست و دلش به کار جدید نمی رود و البته به صورت کلی نیز ممکن است از ترس مواجه شدن با شکست از تلاش دوباره سر بازبزند. چه طور می توانیم ترس از شکست را در کودکان خود کمرنگ کنیم؟!

یادتان باشد اگر می خواهید فرزندتان از شکست خوردن نترسد و به این بهانه دست از تلاش برندارد، لازم است اول از همه برخوردهای خود شما بعد از هر شکست فرزندتان مدیریت شود؛ به نوعی قبل از هر چیز به عنوان الگو بعد از شکست خودتان تلاش دوباره را شروع کنید. از طرف دیگر اگر قرار به سرزنش، تحقیر، بازخواست و خلاصه برخوردهای تند و منفی از جانب شما باشد، البته که او حق خواهد داشت که از شکست ترسیده و ترجیح دهد که دیگر سراغ انجام کاری نرود.

نکته دیگر هشدارهای پیش از انجام کار، توسط والدین است. توجه دادن کودک به عواقب انتخابش کار درستی است، اما اگر قرار باشد شما پیش از اینکه او شروع به انجام کاری کند، برای او خط و نشان بکشید، تنها باعث می­ شود که او با اضطراب و ترس بیشتری کار را شروع کرده و البته از وقوع شکست نیز وحشت داشته باشد.

البته به این نکته هم توجه داشته باشید که اگر قرار باشد ما با مطرح کردن فرزندمان در جمع و بیان ویژگی های او در موقعیت های مختلف، به طریقی خود را مطرح کنیم و توانمندیهای او را به رخ دیگران بکشیم، احتمال بیشتری دارد که از شکست او به وحشت بیافتیم.

در واقع هر چه والدین بیشتر هویت خود را با موفقیت فرزندان خود گره زده و تعریف کنند، واکنش های تندتری نسبت به شکست های آن­ ها نشان می دهند؛ این چیزی است که می تواند در نهایت به ضرر فرزندان تمام شود.

اگر شما داستان زندگی افراد موفق را مرور کنید، به موارد متعددی برمی خورید که افراد بعد از تجربه شکست های پی در پی توانسته اند در نهایت به آنچه می خواسته اند، برسند.

ادامه مطلب