مصاحبه با خانم ساجده محبی، متخصص در تکنیک نقاشی رئال


نقاشی از خانم ساجده محبی
نقاشی از خانم ساجده محبی


خودتان را معرفی نمایید !

هنر وسیله آرامش روح و پناهگاه انسانهاست. من ساجده سادات محبی از سال 1380 به طور حرفه ای نقاشی را دنبال می کنم و تا به امروز چندین نمایشگاه در تهران و یک نمایشگاه در اسپانیا داشته ام. و چندین اثر نقاشی ام در کتاب های اسپانیا به چاپ رسیده و همچنین در ایران هم یک چاپ کتاب گروهی داشته ام. حدود 10 سال آموزش نقاشی را در آتلیه شخصی شروع کردم. تکنیک نقاشی رئال را دنبال می کنم و در زمینه های پاستل، مداد رنگی، رنگ روغن و آبرنگ فعالیت می کنم.


واقعگرایی یا رئالیسم چیست و چگونه ممکن است هنر نقاشی واقعیت را بازتاب دهد ؟

جامعه ایرانی با وجود پیشینه درخشان نگارگری، به مدد نقاش باشی کمال الملک، از ورود نقاشی کلاسیک اروپایی استقبال می کند. زیرا این نوع سبک از نقاشی اروپایی، سویه هایی از بازتاب نمایی واقعیت و هر آنچه به چشم دیده می شود را داراست. جامعه و مخاطب ایرانی قادر می شود با چنین آثار ارتباط برقرار کرده و از خرید و فروش آثار هنرمندان تربیت شده در مکتب کمال الملک تا کپی کردن از آنها پیشرفت کند و ما بین هنر و زندگی روزمره پلی بزند.

اما دست بر قضا، هنوز از انس و همراهی مردم با چنین آثاری نگذشته که مدرنیست های ایرانی علیه آن شوریده و به تقلید از نقاشی های امپرسیونیستها، کوبیسم ها و ... پرداخته و نقاشی واقع نمایانه را مورد طعن و توهین خویش قرار می دهند.

بدینسان، مدرنگراهای ایرانی، بدون توجه به زمینه و خاستگاه سبک های مدرن اروپایی با نادیده گرفتن ذائقه و سلایق جامعه ای که به تازگی در حال درک و دریافتن آثار کلاسیک و واقعگراست، دست به خلق آثار مدرن زده و پایه های فاصله گذاری بین مخاطب و هنرمند نقاش را در این سرزمین بنا می کنند. در نتیجه، امروز با وجود انبوهی از هنرمندان مدرن در ایران، عدم برقراری ارتباط مخاطبین با آثار مدرن، جریان رابطه ی هنرمند و مردم مخدوش شده و بازار هنر نقاشی از رکود ایستایی و بی توجهی مردم، در رنج است.

با وجود عکاسی، سینما، تصویرسازی، گرافیک و ... نقاشان چگونه قادر خواهند بود به رقابتی تداوم بخش دست زنند ؟

ضمن احترام به هنرمندان نوگرا و خلاقیت های کم نظیرشان، پاسخ این سوال را می توانید در نظریات فلسفی بازنمایی هنر جستجو کرد. در این نظریات برخلاف برداشت افراطی برخی مدرنیستها، هنرمندانسانی منفعل نیست که واقعیت بتواند در نقش سوژه های مطلق و نامنعطف خود را بر هنرمند تحمیل کند.

هنرمند واقع گرا قادر است واقعیت را آنگونه بازنمایی کند که خود به تجربه نشسته و بر اثر این تجربه در میدان تاثیر و تاثر با واقعیت دست و پنجه نرم کرده است. محاطبان آثار واقع گرایانه نیز با شأن و اعتباری که برای هنرمند قائل هستند، تمایل دارند جهان واقعی را از چشم انداز و منظر نامتعارف و نامعمول هنرمند به تماشا بنشینند و تجربه ای زیبایی شناسانه با واقعیت را از سرگذرانند.