اگرچه معنا ومفهوم مهر و محبت با عقل قابل درک است اما رسیدن به واقعیت و حقیقت آن فقط با دل امکان پذیر می باشد؛ به بیان دیگر، رسیدن به دریای مواج عشق و محبت بر خلاف دیگر حقایق علمی است، زیرا حقیقت محبت از حقایق علمی جداست و ریشه در اعماق وجود انسان دارد و بررسی علمی راه به جایی نمی
برد.
هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیک عشق بیزبان روشنتر است
چون قلم اندر نوشتن میشتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
مولوی
عشق را از موهبتهای بزرگ و ارزشمند الهی به انسان دانسته اند که به سبب سیطره شدید تفکر در زیبایی و نیکویی محبوب در نفس و جان آدمی ایجاد و باعث حرکت، آگاهی و رشد او می گردد.
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی این آستان بوسد که سر در آستین دارد
حافظ
در عرف عامه مردم، جایگاه مهر و محبت، دل است؛ به بیان دقیقتر دل و قلب جایگاه تمامی احساسات است. قرنهاست که انسان با قلبش حس می کند و تصمیم می گیرد. درحقیقت دل برای عشق خلق شده است و کاربرد دیگری ندارد.
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است غرض این است و گرنه دل و جان این همه نیست
حافظ