رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) یک برنامه روان درمانی ساختاریافته با یک مؤلفه آموزشی قوی است که برای ارائه مهارت هایی برای مدیریت احساسات شدید و مذاکره در روابط اجتماعی طراحی شده است.
این درمان که در اصل برای مهار تکانه های خود تخریبی بیماران مزمن خودکشی ساخته شده است، همچنین درمان انتخابی برای اختلال شخصیت مرزی ، اختلال در تنظیم احساسات و مجموعه ای رو به رشد از شرایط روانپزشکی است. این شامل آموزش گروه درمانی و جلسات درمانی فردی است که هر دو به صورت هفتگی به مدت شش ماه تا یک سال انجام می شود.
«دیالکتیک» در رفتار درمانی دیالکتیکی، تصدیق این است که زندگی واقعی پیچیده است و سلامتی یک چیز ثابت نیست، بلکه یک فرآیند مداوم است که از طریق گفت و گوی سقراطی مستمر با خود و دیگران شکل می گیرد. هدف آن به طور مداوم ایجاد تعادل بین نیروهای مخالف و بررسی حقیقت احساسات منفی قدرتمند است.
DBT نیاز به تغییر را در زمینه پذیرش موقعیتها تصدیق میکند و جریان دائمی احساسات - که بسیاری از آنها متناقض هستند - را بدون نیاز به گرفتار شدن در آنها تشخیص میدهد. معلمان درمانگر به بیماران کمک می کنند تا بفهمند و بپذیرند که فکر یک فرآیند ذاتا کثیف است. DBT خود تداخل علم و عمل است.
رفتار درمانی دیالکتیکی چه زمانی استفاده می شود؟
DBT با تأکید شدید خود بر مهارت های تنظیم هیجان ، به عنوان درمانی برای طیف گسترده ای از شرایط سلامت روان کاربرد پیدا می کند. آنها عبارتند از:
اختلالات شخصیت، از جمله اختلال شخصیت مرزی
خودآزاری
افسردگی (آشنایی با مشاوره افسردگی)
اختلال استرس پس از سانحه
بولیمیا
اختلال پرخوری
اضطراب و استرس (مشاوره استرس چیست؟)
اختلال مصرف مواد
اختلال دوقطبی
انتظار چه چیزی را از رفتار درمانی دیالکتیکی باید داشت
انتظار یک دوره درمانی را داشته باشید که معمولاً شامل کارگاه روانشناسی جلسات آموزشی هفتگی گروهی، متمرکز بر مهارت و همچنین جلسات درمانی فردی است. جلسات انفرادی معمولا یک ساعت طول می کشد. جلسات گروهی معمولاً متشکل از 4 تا 10 نفر به مدت یک ساعت و نیم تا دو ساعت طراحی شده است. DBT مبتنی بر مهارت است و از بیماران خواسته می شود تا مهارت های خود را بین جلسات تمرین کنند. بیماران می توانند انتظار تکالیف خانه را داشته باشند، که برای مثال ممکن است بر برداشتن گام های مشخص و معین برای تسلط بر چالش های رابطه تمرکز کند.
DBT به طور خاص بر ارائه مهارت های درمانی در چهار زمینه کلیدی تمرکز دارد.
ذهن آگاهی افراد را قادر میسازد تا با توجه به ماهیت زودگذر احساسات، در لحظه کنونی بپذیرند و در آن حضور داشته باشند، که قدرت احساسات را برای هدایت اعمالشان کاهش میدهد.
DBT همچنین تحمل پریشانی را تلقین می کند، توانایی تحمل احساسات منفی به جای نیاز به فرار از آن یا عمل به روش هایی که شرایط دشوار را بدتر می کند.
راهبردهای تنظیم هیجان به افراد این قدرت را می دهد تا احساسات شدیدی را که در زندگی آنها ایجاد مشکل می کند، مدیریت و تغییر دهند.
آخرین اما نه کماهمیت، DBT تکنیکهای اثربخشی بین فردی را آموزش میدهد و به فرد اجازه میدهد با دیگران به گونهای ارتباط برقرار کند که قاطعانه باشد ، احترام به خود را حفظ کند و روابط را تقویت کند. یک اصل اصلی این است که یادگیری نحوه درخواست مستقیم آنچه می خواهید، رنجش و احساسات آسیب دیده را کاهش می دهد.
DBT بسیاری از تکنیک های درمان شناختی رفتاری (CBT) را در بر می گیرد. این به بیماران کمک می کند تا انواع تفکرات تحریف شده را که زمینه ساز احساسات منفی هستند و باعث رفتار غیرمولد می شوند، بشناسند و به چالش بکشند. برای مثال، بیماران یاد میگیرند که تشخیص دهند چه زمانی در حال فاجعهسازی هستند - با فرض اینکه بدترین اتفاق رخ خواهد داد - تا از رفتاری که گویی چنین است اجتناب کنند. آنها تجربه گذشته و حال خود را مرور می کنند، برای نمونه هایی از تفکر همه یا هیچ، دیدن همه چیز به صورت افراطی سیاه یا سفید، عاری از تفاوت های ظریف که به طور کلی طبیعت زندگی است.
آموزش ذهن آگاهی بخش مهمی از DBT است. علاوه بر متمرکز نگه داشتن بیماران، واکنش عاطفی را کاهش می دهد و به افراد فرصت می دهد تا مهارت های مقابله ای سالم را در میان موقعیت های ناراحت کننده فرا گیرند.
از بیماران خواسته می شود تا برای ردیابی احساسات خود یک دفتر خاطرات داشته باشند، ابزاری که به آنها کمک می کند تا از احساسات خود آگاهی پیدا کنند، درک کنند که کدام موقعیت ها به ویژه برای آنها مشکل ساز است و از اطلاعات برای به دست آوردن کنترل بر رفتار خود استفاده کنند. در جلسات انفرادی، بیماران موقعیتهای دشوار و احساساتی را که در هفته قبل با آن مواجه شدهاند مرور میکنند و با بحث کردن فعالانه درباره روشهای رفتاری که ممکن است نتیجه مثبتی داشته باشد، درگیر حل مسئله میشوند. علاوه بر این، بیماران معمولاً در بین جلسات برای آموزش مهارتها به درمانگران دسترسی دارند، اگر در بحران باشند.
رفتار درمانی دیالکتیکی چگونه کار می کند
از آنجایی که بسیاری از شرایط سلامت روان را به عنوان اختلالات بی نظمی هیجانی می بینیم ، DBT بر احساسات و نحوه تغذیه آنها با الگوهای عمل بی اثر متمرکز است. هدف بسیاری از عناصر درمان، آموزش به بیماران است که چگونه احساسات خود را بشناسند، درک کنند، برچسب بزنند و تنظیم کنند و چگونه با موقعیتهای بین فردی که منجر به احساسات منفی یا دردناک میشوند، رفتار کنند.
هر هفته، برای جلسات درمانی فردی، بیماران یک "کارت" دفترچه خاطرات (اغلب از طریق یک برنامه انجام می شود)، یک فرم خود نظارتی که اهداف درمانی فردی مربوط به خلق و خو، رفتار و مهارت ها را ردیابی می کند، تکمیل می کنند. بیماران شدت احساساتی را که هر روز تجربه میکنند - ترس ، شرم ، غم، عصبانیت ، درد، اقدام به خودکشی و موارد دیگر - شناسایی و ارزیابی میکنند و در صورت نیاز فضایی برای بحث درباره تجربه هیجانی با جزئیات بیشتر فراهم میشود. علاوه بر این، با استفاده از چک لیستی از مهارتها - که به عنوان یک یادآوری مفید برای به کارگیری آنها نیز عمل میکند - بیماران به دفعات انجام اقدامات مثبت، از خودآرامبخشی و پذیرش رادیکال گرفته تا کاهش آسیبپذیری و عمل به روشهایی که برخلاف روشهایشان عمل میکنند، توجه میکنند.
اطلاعات روی کارت دفترچه خاطرات به درمانگر اجازه می دهد تا نحوه اختصاص زمان جلسه را بداند. رفتارهای تهدید کننده زندگی یا خودآزاری در اولویت قرار دارند و جای تعجب نیست. پس از شناسایی اهداف رفتاری برای یک جلسه، درمانگر به بیمار کمک می کند تا در تجزیه و تحلیل رفتار شرکت کند، بفهمد که چه چیزی منجر به یک موقعیت مشکل خاصی شده است که بیمار با آن مواجه شده است، از جمله هر گونه باور یا نگرش اساسی که به طور پنهانی رفتار را تقویت می کند، و در مورد پیامدهای آن بحث می کند. اقدامات بیمار درمانگر و بیمار روش های ماهرانه تری برای حل مشکلات عاطفی و زندگی را مورد بحث قرار می دهند.
از آنجایی که DBT حتی برای درمانگران باتجربه یک روش درمانی سخت است، درمانگران معمولاً با مشورت تیم درمانی کار می کنند و مرتباً با یک تیم ملاقات می کنند. توصیه های تیم اغلب در جلسات درمانی فردی اعمال می شود.
در حالی که مطالعات DBT بهبودی را طی یک سال پس از درمان، به ویژه در کنترل رفتارهای خودآزاری نشان داده است، بیماران ممکن است برای چندین سال به درمان نیاز داشته باشند.
در یک رفتار درمانگر دیالکتیکی به دنبال چه چیزی باشیم؟
یک درمانگر DBT یک متخصص بهداشت روان دارای مجوز است که آموزش و تجربه بیشتری در DBT دارد. چندین سازمان گواهینامه DBT را به درمانگران واجد شرایطی که کارهای آکادمیک و بالینی پیشرفته را انجام داده اند ارائه می دهند. درمانگران معتبر DBT ممکن است از نام CDBT استفاده کنند.
DBT یک درمان جامع و چندوجهی است که برای کمک به بیماران برای مقابله با رنج عاطفی شدید و اغلب رفتار آسیبرسان به خود طراحی شده است. بسیاری از بیمارانی که به دنبال DBT هستند، بدون اینکه بهبود قابل توجهی را تجربه کنند، تحت اشکال دیگر درمان قرار گرفته اند. DBT یک روش درمانی پیچیده است که خواسته های بسیاری را از درمانگران ایجاد می کند و نیاز به آموزش گسترده دارد تا به روشی که توسعه یافته و آزمایش شده است، اجرا شود.
بسیاری از مؤلفههای درمان، مانند آموزش مهارتها، با برنامههای درمانی سازگار شدهاند که پروتکل جامع درمان DBT را منعکس نمیکنند. پیدا کردن یک پزشک که تحت آموزش و گواهینامه در مدل کامل درمان DBT قرار گرفته باشد می تواند برای یک نتیجه خوب مهم باشد.
هنگامی که به دنبال یک درمانگر DBT هستید، تجربه اهمیت دارد. توصیه می شود به دنبال درمانگری باشید که نه تنها آموزش گسترده ای داشته باشد، بلکه تجربه استفاده از DBT را برای درمان بیمارانی که با نگرانی هایی مانند شما مواجه هستند، داشته باشد.
به همان اندازه که صلاحیت ها و تجربه مهم است، مناسب است. مانند تمام انواع درمان، توصیه می شود یک درمانگر DBT را پیدا کنید که با او احساس راحتی کنید. به دنبال کسی باشید که بتوانید با او ارتباط شفاف برقرار کنید.
در اینجا چند سوال مهم وجود دارد که باید از یک درمانگر DBT آینده نگر پرسید:
- چند بار قبلاً با مشکلاتی مانند من برخورد کرده اید؟
- چگونه می دانید که آیا وضعیت من کاندید خوبی برای DBT است؟
DBT چگونه کار می کند؟
- یک برنامه درمانی معمولی چیست و یک دوره درمانی معمولی چقدر است؟
- چگونه پیشرفت را اندازه گیری می کنید؟
- ماهیت آموزش شما در DBT چیست؟
- آیا DBT جامع ارائه می دهید یا یک اصلاح؟
- آیا به یک تیم مشاوره DBT تعلق دارید؟
- سیاست شما در مورد تماس های تلفنی و ایمیل ها در طول هفته چیست؟