عشق به عنوان بهترین عطیه الهی در کل جهان مورد توجه و قابل احترام بوده است. در آثار ادبی تمجید و در ترانهها ستوده می شود. عشق حقیقی با هوسرانی مقطعی تفاوت دارد؛ عشق واقعی از معرفت ایجاد میشود. خداوند نمودی از عشق خود را در عمق وجود انسان ها قرار می دهد؛ عشقی که بر آدمی تسلط می یابد واو را تسلیم خود می کند.
عشق واقعی چیزی فراتر از دوست داشتن های معمولی انسانهاست. عشق واقعی، عشقی است که انسان را وادار می کند تا از جان و زندگی خود بگذرد. عشق واقعی عشقی است که تغییر نمیکند و خود را با تمنیات عاشق وفق نمیدهد بلکه او را در مسیر هدف بزرگتری که برای آن به دنیا آمدهاست قرار میدهد.
به نظر نمی رسد در طول تاریخ بشر، موضوعی شورانگیزتر و جذّابتر از عشق در زندگی انسانها مطرح بوده باشد. اگرچه افراد زیادی از عشق روایت کرده اند؛ ولی ـ علی رغم روایت های گوناگون ـ غم عشق یک قصه بیشتر نیست. عجیب این که هر بار از زبان هر کسی که شنیده می شود، تازگی دارد!
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
حافظ
عشق همیشه تازه است، مهم نیست که یک بار، دوبار، یا تمام عمر اتفاق افتاده باشد؛کمتر کسی پیدا می شود که به گونه ای گذرش به شهر عشق نیفتاده باشد. اخلاق، حقیقت و زیبایی، بالاترین ارزشهای بشری هستند ولی عشق مَجمَع همه خوبیهاست:
از صدای سخن عشق، ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوّار بماند
حافظ