عرفان


شناختن، دانستن، معرفت، درایت، معرفت حق تعالی:

هر مومن که ز اهل عرفان باشد **** خورشید سپهر فضل و احسان باشد

خاقانی

مفصل صورت جسم است و مجمل صورت ذاتت **** بهم این هر دو نفس آمد سزای حکمت و عرفان

ناصرخسرو

عرفان، علمی از علوم الهی است که موضوع آن شناخت حق و اسماء و صفات او می ­باشد. این شناخت و معرفت از دو طریق حاصل می ­شود:

ـ طریق استدلال از اثر به مؤثر و از فعل به صفت و از صفات به ذات که این مختص علما و فلاسفه است.

ـ طریق تصفیه باطن و تهذیب نفس و ریاضت که انبیاء و اولیا و عرفا از این طریق به معرفت دست می­ یابند. این معرفت به وسیله طاعت و عبادت حاصل می­ شود.

عارفان عقیده دارند برای رسیدن به حق و حقیقت، بایستی مراحلی را طی کرد تا نفس بتواند از حق و حقیقت بر طبق استعداد خود آگاهی یابد. مبنای کار آنها کشف و شهود است و کاری با استدلال عقلی ندارند و معتقدند:

پای استدلالیان چوبین بود **** پای چوبین سخت بی تمکین بود

مولوی

عرفان یک مفهوم عام کلی است که شامل همه فرقه ­ها می­ شود؛ تصوف هم یکی از آنهاست و رابطه آن دو عموم و خصوص من وجه می ­باشد؛ به این معنی که همه عارف­ ها صوفی نیستند و همه صوفی­ ها عارف نیستند و ظاهرا خیلی باهم فرق دارند:

صوفیان طاق دو ابروی تو را سجده برند **** عارفان آنچه نداری بر تو آن آرند

مولوی

عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند **** مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست

سعدی